دن اریلی در کتاب دلارها و منطق ما، به موضوع حسابداری ذهنی میپردازد و به طور خاص، به سراغ این بحث میرود که ما چگونه با استفاده از حسابداری ذهنی، خودمان را فریب میدهیم.
مطالعهی بخشهایی از صحبتهای او، میتواند به ما در درک بهتر مفهوم حسابداری ذهنی و نیز شیوهی استفاده از آن در زندگی روزمره، کمک کند.
وقتی با حسابداری ذهنی، خودمان را فریب میدهیم ما به روشهای تأسفآوری، درست مثل واحد حسابداری شرکتهای بزرگ، از ترفندهای حسابداری به نفع خودمان استفاده میکنیم.
در چنین شرایطی، میتوانیم خودمان را به مجموعههایی مانند شرکت انرون تشبیه کنیم.
آیا انرون را به خاطر دارید؟ شرکت مشهور حوزهی انرژی که در سالهای ۲۰۰۰، به عنوان نماد فریبکاری شرکتی تبدیل شد و با استفاده از روشهای حسابداری فریبکارانه، تعدادی از افراد خودی را بسیار ثروتمند کرد.
مدیران انرون، با ایجاد حسابهای برونمرزی، بخشی از هزینههای خود را پنهان کرده و نیز درآمدهای صوری ایجاد کردند.
رایجترین روش تقلبی که شما در حسابداری ذهنی خود به کار میبرید چیست؟
سری مطالب حوزه مبانی روانشناسی پول
The post حسابداری ذهنی و روشهای خلا..
کسب و کار
برای دیدن یک فیلم دو ساعته، به چقدر زمان نیاز است؟
اگر اهل فیلم دیدن نباشید، احتمالاً میگویید: دو ساعت.
اما اگر تجربهی دیدن فیلمهای متنوع و پیگیری آثار کارگردانان مختلف را داشته باشید میدانید که این سوال پاسخ مشخصی ندارد.
علت این مسئله هم آن است که دیدنِ فیلم یک فعالیت فکری است و نه فعالیت فیزیکی.
ممکن است صرفاً چند دقیقه برای تماشای بخشهایی از یک فیلم وقت بگذارید یا فضای کلی آن را بدانید.
همچنین احتمال دارد برای درک بهتر یک فیلم، مجبور شوید چند اثر دیگر از کارگردان آن را هم ببینید.
خواندن نقدهای یک فیلم هم، میتواند بخشی از فرایند مشاهدهی یک فیلم باشد.
ضمن اینکه میدانیم بسیاری از فیلمها را باید چند بار ببینیم تا به خوبی بر فضا و پیام آنها مسلط شویم.
علاوه بر همهی اینها، گاهی باید چند روز یا چند هفته پس از مشاهدهی فیلم، به آن فکر کرد و با آن زندگی کرد.
وقتی کسی از شما میپرسد آیا آن فیلم را دیدهای؛ اصلاً دغدغهاش مدت زمانی که صرف دیدن فیلم کردهاید نیست؛ بلکه میخواهد بداند آیا تجربهی آن فیلم، به بخشی از ذهن و ذهنیت شما تبدیل شده است یا نه.
جالب اینجاست که ا..
چند سال پیش، در نخستین ماههای راهاندازی متمم، یکی از دوستانی که با معرفی دوستی دیگر به جمع متممیها وارد شده بود، برای ما ایمیلی ارسال کرد و در آن، این پیشنهاد را مطرح کرد که حتماً مطالبی دربارهی کتابخوانی منتشر کنیم.
تا اینجای مسئله، همهچیز عادی است.
اما توضیح تکمیلی در پایین ایمیل، بسیار جالب بود: لطفاً این توضیحات را در قالب فایل صوتی یا تصویری ارائه کنید. اگر حال و حوصلهی خواندن داشتیم که نیازی به چنین توضیحاتی نبود.
وقتی نخستین بار کتابِ ۴۵۰ صفحهایِ مورتیمر آدلر با عنوان چگونه کتاب بخوانیم روی میز متمم قرار گرفت، همه در سکوت لبخندی زدند و مشخص بود که به چه چیزی فکر میکنند.
مستقل از اینکه چه معنایی از واژهی کلاسیک در ذهنتان باشد، باز همچنان میتوانید چگونه کتاب بخوانیم را یک کتاب کلاسیک بدانید.
این کتاب، از یک سو شناختهشدهترین مرجع کتابخوانی است و اگر به کسی بگویید که تنها یک کتاب، دربارهی روش کتابخوانی به شما معرفی کند، به احتمال زیاد همین کتاب مورتیمر آدلر را معرفی خواهد کرد.
اما از نظر قدمت هم، کتاب چگونه کتاب بخوانیم در ردهی کتابهای کلاسیک قرار میگیرد.
..
پیش از این در یکی از زنگ تفریحهای متمم، نمونهای از عکسهای ترکیبی خلاقانه که توسط استیون مک منامی خلق شده بود را دیدیم.
این بار هم مجموعه کار مشابهی را از خوزه ناوارو (Jose Navarro) انتخاب کردهایم.
البته کار اصلی او در حوزهی تبلیغات است و تولید این نوع تصاویر و نشر آنها در اینستاگرام، برایش صرفاً نوعی فعالیت تفریحی محسوب میشود (اکانت اینستاگرام ناوارو).
کسانی که بر این باور هستند که آثار هنری حتماً باید پیامهایی مشخص را به مخاطب منتقل کنند و هنر را یک ابزار ارتباطی میبینند، ممکن است این دسته از آثار را بیشتر یک بازی تکنیکی در نظر بگیرند تا یک اثر هنری.
ما در این حوزه، صاحبِ نظر نیستیم.
اما نکتهی مهم این است که کشف ارتباطاتِ نامأنوس و دیدنِ ویژگیهای دور از چشم در اشیاء و وسایل، از جمله مشهورترین تمرینهای خلاقیت محسوب میشود.
حتماً به خاطر دارید که یکی از مشهورترین تمرینهای تفکر واگرا، پیدا کردنِ کاربردهایی متفاوت از کاربردِ متعارف برای آجر یا چنگال است.
از این منظر، میتوانید این کارها را تمرینی برای نمایش خلاقیت ببینید و حتی اگر خودتان هرگز قرار نیست دست به فتوشاپ و ..
یکی از نکاتی که گاهی اوقات در بحث سئو مطرح میشود این است که مطالب سایت نباید با یکدیگر رقابت کنند.
این دیدگاه معمولاً بر پایهی این ذهنیت مطرح میشود که انتشار مطالب مختلف با موضوع مشابه یا یکسان با هدفِ به دست آوردن رتبه در نتایج جستجو نوعی همجنسخواری محسوب میشود و باید از آن اجتناب کرد.
در این درس میخواهیم به مسئلهی رقابت میان مطالب و نقش و کارکرد آن در سئو بپردازیم.
البته واضح است که در اینجا قاعده و قانون مشخص و قطعی وجود ندارد و صرفاً بر پایهی تجربه میتوان در این زمینه اظهارنظر کرد.
آنچه ما در این درس مطرح میکنیم، بر اساس تجربهی چند سالهی متمم در بهینه سازی محتوای تولیدشده برای موتورهای جستجو است و ممکن است تولیدکنندگان دیگری که در عرصهی محتوا مشغول هستند، روشها و توصیههای متفاوتی داشته باشند.
اجازه بدهید که پیش از ادامهی درس پاسخ خود را به سوال ابتدای درس به این صورت بگوییم که:
رقابت میان مطالب نه همیشه درست است و نه همیشه نادرست.
اتفاقاً هنر شما این است که تشخیص دهید در مورد هر مطلب و مقاله و کلمه کلیدی، رقابت مناسب است یا نامناسب.
برای اینکه بتوانیم پا..
تکنولوژی دیجیتال و فناوری اطلاعات، جنبههای مختلف زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار دادهاند.
ابزارهایی که به واسطهی این تکنولوژیها وارد زندگیمان شدهاند، گاه فعالیتها و فرصتهای کاملاً جدیدی ایجاد کردهاند و گاه، روشهای انجام فعالیتها را تغییر دادهاند.
یکی از فعالیتهایی که روش انجام آن بهکلی دگرگون شده، یادداشت برداری است.
البته ما در اینجا به همهی کاربردهای یادداشت برداری توجه نداریم. مثلاً اینکه شما خریدهای روزانهی خود را پیش از این کجا یادداشت میکردهاید و امروز به چه وسیلهای آنها را ثبت و یادداشت میکنید، موضوع بحث ما نیست.
آنچه میخواهیم به آن بپردازیم، یادداشت برداری با هدف یادگیری است. کاری که در کلاسهای درس، هنگام کتابخوانی و به طور خاص هنگام درس خواندن در متمم (به قول ما: متمم خوانی) انجام میدهید.
در ادامه ابتدا به چند نکتهی مقدماتی کوتاه دربارهی یادداشت برداری میپردازیم و سپس به سراغ تفاوت یادداشت برداری دیجیتال با یادداشت برداری کاغذی خواهیم رفت.
کاربرد و اهمیت یادداشت برداری ما در اینجا فرض میکنیم اهمیت یادداشت برداری برای شما مشخص است و قرار نیس..
اگر به گزارش نویسی علاقهمند باشید و بخواهید گزارشهای منحصربهفرد بنویسید، ناگزیرید تام ولف را به خوبی بشناسید و حتی مدتی با او زندگی کنید.
البته تام ولف (Tom Wolfe)، پیرمردِ شیکِ سفید و مشکیپوش، در میانهی سال ۲۰۱۸ میلادی در سن ۸۸ سالگی درگذشت. اما خوبی کسانی که دستبهقلم میبرند و مینویسند این است که خود را با کلماتشان جاودانه میکنند و فرصت همنشینی و همکلامی با آنها، حتی پس از مرگشان از بین نمیرود.
تام ولف علاوه بر مقالات، کتابهای متعددی نیز نوشته است. از میان آنها کتاب ژورنالیسم جدید یا روزنامه نگاری نوین (The New Journalism) با وجودی که این سالها کمتر خوانده میشود، اما کتابی جریانساز است.
تام ولف – عکس از Dan Callister
او در این کتاب سبک متفاوتی از روزنامه نگاری را مطرح میکند و توضیح میدهد که روزنامه نگار، نباید صرفاً به ارائهی اصل و عصارهی خبر (یا توضیح جزئیات خبر) قانع شود.
روزنامه نگار میتواند لباسِ یک داستانسرا را بر تن کند و گزارش خود را با همهی حواشی آن، مطرح کند. استفاده از همهی المانهای داستاننویسی در گزارش نگاری، ایدهی اصلی اوست (واقعاً نفس نف..
شاید شما هم از جمله کسانی باشید که به صفحات شیشهای روبروی سخنرانان در سخنرانیهای بزرگ توجه کرده باشید و از خود پرسیده باشید که آن صفحهها در دو طرف تریبون چه میکنند.
یکی از نخستین گزینههایی که گاهی به ذهن میرسد، ضدگلولهبودن یا نوعی کارکرد امنیتی است. خصوصاً اینکه معمولاً آنها را پیش روی شخصیتهای سیاسی میبینیم.
این صفحههای شیشهای در واقع، یکی از ابزارهای کمکی سخنرانی هستند و متن سخنرانی روی آنها نمایش داده میشود.
نام درست این صفحهها تله پرامپتر (Teleprompter) است و میتوان آنها را ابزار یادآوری متن نامید. البته در ایران به این علت که چنین تجهیزاتی نخستین بار از برندی انگلیسی به نام Autocue دیده و تجربه شده است، معمولاً نام اتوکیو برایشان بهکار میرود.
سیستمهای اتوکیو یا تله پرامپتر طراحیهای متنوعی دارند. اما چارچوب کلی عملکرد آنها بسیار ساده است.
پوشش (Coating) صفحههای شیشهای به شکلی انجام شده که وقتی ما در جایگاه مخاطب به آنها نگاه میکنیم، آنها را تقریباً شفاف میبینیم و چهرهی سخنران از پشتشان پیداست.
اما سخنران در آنها، انعکاس تصاویرِ نمایشگری را می..
اصطلاح مهارت های فردی (Personal Skills) از جمله اصطلاحات رایج دهههای اخیر است.
در ابتدا به این خاطر در این اصطلاح از واژهی فردی استفاده میشود که آن را از مهارت های سازمانی (Organizational Skills) جدا کنند.
مهارتهای سازمانی شامل مهارتهایی فرض میشد که برای تمرین و بهکارگیری آنها باید بستر سازمانی یا لااقل فضای همکاری و تعامل جمعی فراهم باشد.
به عنوان مثال، مهارتهای تفویض اختیار، کار تیمی و نیز گزارش نویسی، از جمله مهارتهایی هستند در نگاه نخست، احساس میکنیم برای فضای سازمانی و محیط کسب و کار مفیدند.
از سوی دیگر، جنبهی فردیِ مهارتهایی مانند خوشنویسی، نواختن ساز، فن بیان و تسلط کلامی، در نخستین نگاه، بیشتر به چشم میآید.
اما امروزه به تدریج، مرز میان مهارتهای فردی و مهارتهای سازمانی مبهمتر میشود.
افزایش پیچیدگی و کاهش پیشبینیپذیری زندگی، تنوع سبک های زندگی قابل تصور، در هم آمیختگی کار و زندگی شخصی، رونق کارآفرینی و رواج فرهنگ برخاسته از استارت آپ و دهها عامل دیگر از این دست، باعث شده که دسته بندی مهارتها بر اساس قلمرو آنها (فردی و سازمانی) دیگر چندان کارآمد نباشد…
در معرفی درس توسعه فردی، بارها از واژهی مهارت استفاده کردیم و ترکیبهای مختلف آن از جمله مهارت فردی و مهارت سازمانی و برنامه ریزی برای توسعه مهارت را بهکار بردیم.
ما واژهی مهارت را آنقدر در گفتهها و نوشتهها بهکار بردهایم که کمتر به مفهوم مهارت و تعریف مهارت فکر میکنیم.
اما اتفاقاً بسیاری از واژههای که بهصورت گسترده بهکار میروند، بیشتر نیازمند تعریف و مفهوم پردازی هستند. چون ممکن است به اشتباه فرض کنیم معنایی که از آنها در ذهن همهی ماست، مشابه یا یکسان است.
بنابراین کاملاً طبیعی است که انتظار داشته باشید پیش از جلو رفتن بحث، تعریف مهارت را به شکلی شفافتر ارائه کنیم تا در درسهای آتی مشخص باشد دقیقاً از چه چیزی حرف میزنیم.
یک تمرین ساده درباره مهارت، پیش از مطالعهی ادامهی درس فرض کنید مهارتی بودن یک شاخص قابل اندازهگیری است (مثل قد، وزن، ذما یا هر شاخص دیگر).
مثلاً میتوانید بگویید فعالیتِ الف در مقایسه با فعالیت ب، بیشتر از جنسِ مهارت است.
یا اینکه مثلاً اگر جنبهی مهارتی فعالیت الف را بتوان ۷۰ از ۱۰۰ درنظر گرفت، جنبهی مهارتی فعالیت ب، به زحمت به ۲۰ از ۱۰۰ می..