بازخوانی متن، عادت بسیاری از ما نیست.
کافی است نگاهی به دیدگاههای منتشر شده در متمم یا پستهای وبلاگها و نوشتههای منتشر شده در شبکه های اجتماعی بیندازید، تا بیش از پیش مطمئن شوید که بازخوانی، هنوز جایگاه شایستهی خود را در ذهن بسیاری از ما به دست نیاورده است.
البته علتها و بهانههای بسیاری هم برای این وضعیت، قابل تصور است.
وبلاگنویسها میدانند که نوشتن، کار فکری بسیار خستهکنندهای است و وقتی نقطهی آخرین جمله را مینویسند، نمیتوانند لحظهای در کلیک کردن روی دکمهی انتشار، درنگ کنند.
همچنین بسیاری از نوشتههای ما در فضای دیجیتال، در پاسخ نوشتههای دیگران است و میشود انتظار داشت که در آنجا، آنقدر درگیر محتوای پیام میشویم، که ایرادهای شکلی و ساختاری آن، از چشممان دور میماند.
اما اگر قصد داشته باشیم نوشتههایمان در بلندمدت خوانده شوند، چارهای نداریم جز اینکه بازخوانی – و احتمالاً بازنویسی – را به عنوان بخشی از فرایند نوشتن، جدی بگیریم.
در این درس نمیخواهیم وارد جزئیات بازنویسی و ویرایش متن بشویم. بلکه صرفاً به چند نکته در روشهای اجرایی بازخوانی متن اشاره میکنیم.
..
تمرین دارد
در این درس قرار است با سیستم یک و سیستم دو در تصمیم گیری آشنا شویم.
این تقسیم بندی را نخستین بار دنیل کانمن در کتاب تفکر کند و سریع مطرح کرد و پس از آن، توسط نویسندگان و صاحبنظران متعددی بهکار گرفته شد.
امروز بحثِ سیستم یک و دو در اغلب دورههای آموزشی تصمیم گیری در سراسر جهان تدریس میشود و میتوان گفت بدون آشنایی با آن، نمیتوانید ادعا کنید که مبانی علمی دانش تصمیم گیری را به اندازهی کافی میشناسید.
سیستم یک و دو، یک مدل برای شناخت بهتر فرایند تصمیم گیری است پیش از اینکه وارد اصل بحث بشویم، لازم است بر روی یک نکتهی مهم تأکید کنیم و آن این است که سیستم یک و دو، صرفاً یک مدل است.
دنیل کانمن در حرفها و مقالات خود، بارها عباراتی نظیر اینها را بهکار میبرد:
در آن تصمیم، سیستم یک مغز شما فعال شده است. سیستم دو مغز شما در این نوع تصمیم گیری، دخالت میکند. مغز ترجیح میدهد مسئلهها را تا حد امکان با سیستم یک حل کند. نباید فراموش کنیم که کانمن دربارهی آناتومی مغز انسان صحبت نمیکند.
او ادعا نمیکند که اگر مغز انسان را بررسی کنید، بخشی به نام سیستم یک یا سیستم دو خواهید دید؛ بلکه..
پیش نیاز مطالعه درس ریلکس کردن مسئله
مطالعهی درس تعریف مسئله از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس:
بتوانند مفهوم ریلکس کردن یک مسئله را توضیح دهند. بهخاطر بسپارند که یکی از عوامل محدود شدن خلاقیت این است که ما به سراغ ریلکس کردن مسئله نمیرویم. در حل مسائل خود، بین قیدهای واقعی و قیدهای فرضی تفاوت قائل شوند و بتوانند این دو را از یکدیگر تفکیک کنند. فشار ذهنی هنگام مطالعه نیاز به مشارکت شما کسب و کار زندگی£ تا لحظهی آخرِ انتشار این درس، هنوز تردید داشتیم که آیا ریلکس کردن عبارت است و بهتر نیست از عبارتهای رایج مانند حذف و تسهیل قیود استفاده کنیم؟
اما در نهایت چون دیدیم هر دو عبارت به هر حال، فارسی نیستند و ریلکس شدن و ریلکس بودن و ریلکس کردن در زبان فارسی نیز رایج است؛ همچنین به خاطر اینکه اصل موضوع و اطمینان از محقق شدن اهداف درس بسیار مهمتر از بازی بر سر واژهها بود، تصمیم گرفتیم این عنوان را برای درس در نظر بگیریم.
اصطلاح ریلکس کردن معادله و مسئله پس از سایر علوم، در ریاضیات رواج داشته است.
هوش مصنوعی، دانش دیگری بود که به صورت گسترده از این تعبیر استفا..
ما در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی یا مفهومی علمی یا حتی یک موضعگیری مشخص در نظر گرفت.
این نوع جملهها، صرفاً تلنگری برای اندیشیدن، برای ساماندهی بهتر به دانستهها و خاطرات و نیز بهانهای برای حرف زدن با دوستانمان هستند.
اما تجربه نشان داده که مطرح کردن این جملهها در قالب #دعوت به گفتگو، فرصت ارزشمندی ایجاد میکند تا با نظرها و دیدگاهها و تجربههای دوستان متممی خود آشنا شویم و کمی فارغ از چارچوب رسمی درسها و حل تمرینها، با یکدیگر به گفتگو بنشینیم.
جملهای که این بار از چارچوب پیام اختصاصی بیرون کشیدهایم تا دربارهاش حرف بزنیم، یکی از مشهورترین جملههای مارتین لوتر کینگ است.
حتی با گذری کوتاه به تلگرام و اینستاگرام، به احتمال زیاد با این جمله روبرو میشوید:
البته مارتین لوتر کینگ این مفهوم را علاوه بر شکل بالا، در سخنرانیها و نوشتههای دیگرش، به شکلهای متفاوتی نیز به کار برده است.
مثلاً در نامه از زندان بیرمنگام، رفتار و اقدامهای آدمهای بد را با سکوت انسانهای خوب مقایسه ..
وقتی با یک مشکل یا مسئله مواجه میشویم، طبیعی است که به راهحلهای پیش رو فکر میکنیم.
تقریباً هر آنچه در مهارت حل مسئله آموزش داده میشود، به نوعی به تقویت توانایی تشخیص گزینههای پیش رو مربوط است.
پس از اینکه راهحلهای پیش رو را فهرست کردیم، انتظار داریم دانش تصمیم گیری به ما کمک کند تا بهترین آنها را انتخاب کنیم.
جالب اینجاست که معمولاً دغدغهی اغلب ما، انتخاب بهترین گزینه است و کمتر به این سوال فکر میکنیم که: آیا تمام گزینههای پیش رو را به درستی میشناسم؟
در شرایطی که ارزش ریال در برابر دلار نوسان میکند، بسیاری از مردم این سوال را میپرسند: دوستانمان دلار خریدهاند. ما هم دلار بخریم؟ یا نخریم؟
با این سوال، دو گزینهی مشخص پیش روی ماست:
دلار بخریم دلار نخریم ممکن است بر اساس این دو گزینه، محاسبات بسیاری انجام دهیم و از افراد مختلف هم مشورت بگیریم و در نهایت یکی را انتخاب کنیم.
با این روش، ما فراموش میکنیم که دغدغهی اصلی ما، حفظ ارزش داراییها و کاهش ریسک آتی بوده است و گزینههایی که برای حفظ ارزش داراییها و کاهش ریسک آتی وجود دارد، بسیار بیشتر از دو گزینهی بالاست..
میدانید که در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
همواره گفتهایم که جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی یا گزارهای علمی و حتی یک موضعگیری مشخص در نظر گرفت.
اما همین جملهها، میتوانند ما را به فکر کردن وادار کرده یا فضایی برای بحث و گفتگو و تبادل نظر ایجاد کنند.
این بار به سراغ جملهای از چارلز کترینگ (Charles Kettering) میرویم.
ما قبلاً یک بار هم از یکی از جملات او در بحث مهارت کار تیمی استفاده کردیم (مطلبی تحت عنوانِ ایدهها را به کمیتهها نسپارید) و در آنجا به سوابق او در زمینهی ایده پردازی و اختراع پرداختیم.
این بار میخواهیم جملهی دیگری از او را بخوانیم و به بحث بگذاریم:
از کنار این جمله هم، مانند سایر جملههای مطرح شده در #دعوت به گفتگو نمیتواند با یک علامت یا به نشانهی رد یا تأیید عبور کرد.
این جمله را میشد به بحث خلاقیت و حل مسئله هم ارتباط داد و در آنجا مطرح کرد.
اما آن را در درسِ یادگیری مطرح کردهایم تا از زاویهای متفاوت به آن نگاه کنیم:
پارادوکس یادگیری هر جا صحبت از یادگیری است، معمولاً دو نکته (یا..
دن اریلی در کتاب دلارها و منطق ما، به موضوع حسابداری ذهنی میپردازد و به طور خاص، به سراغ این بحث میرود که ما چگونه با استفاده از حسابداری ذهنی، خودمان را فریب میدهیم.
مطالعهی بخشهایی از صحبتهای او، میتواند به ما در درک بهتر مفهوم حسابداری ذهنی و نیز شیوهی استفاده از آن در زندگی روزمره، کمک کند.
وقتی با حسابداری ذهنی، خودمان را فریب میدهیم ما به روشهای تأسفآوری، درست مثل واحد حسابداری شرکتهای بزرگ، از ترفندهای حسابداری به نفع خودمان استفاده میکنیم.
در چنین شرایطی، میتوانیم خودمان را به مجموعههایی مانند شرکت انرون تشبیه کنیم.
آیا انرون را به خاطر دارید؟ شرکت مشهور حوزهی انرژی که در سالهای ۲۰۰۰، به عنوان نماد فریبکاری شرکتی تبدیل شد و با استفاده از روشهای حسابداری فریبکارانه، تعدادی از افراد خودی را بسیار ثروتمند کرد.
مدیران انرون، با ایجاد حسابهای برونمرزی، بخشی از هزینههای خود را پنهان کرده و نیز درآمدهای صوری ایجاد کردند.
رایجترین روش تقلبی که شما در حسابداری ذهنی خود به کار میبرید چیست؟
سری مطالب حوزه مبانی روانشناسی پول
The post حسابداری ذهنی و روشهای خلا..
در معرفی درس توسعه فردی، بارها از واژهی مهارت استفاده کردیم و ترکیبهای مختلف آن از جمله مهارت فردی و مهارت سازمانی و برنامه ریزی برای توسعه مهارت را بهکار بردیم.
ما واژهی مهارت را آنقدر در گفتهها و نوشتهها بهکار بردهایم که کمتر به مفهوم مهارت و تعریف مهارت فکر میکنیم.
اما اتفاقاً بسیاری از واژههای که بهصورت گسترده بهکار میروند، بیشتر نیازمند تعریف و مفهوم پردازی هستند. چون ممکن است به اشتباه فرض کنیم معنایی که از آنها در ذهن همهی ماست، مشابه یا یکسان است.
بنابراین کاملاً طبیعی است که انتظار داشته باشید پیش از جلو رفتن بحث، تعریف مهارت را به شکلی شفافتر ارائه کنیم تا در درسهای آتی مشخص باشد دقیقاً از چه چیزی حرف میزنیم.
یک تمرین ساده درباره مهارت، پیش از مطالعهی ادامهی درس فرض کنید مهارتی بودن یک شاخص قابل اندازهگیری است (مثل قد، وزن، ذما یا هر شاخص دیگر).
مثلاً میتوانید بگویید فعالیتِ الف در مقایسه با فعالیت ب، بیشتر از جنسِ مهارت است.
یا اینکه مثلاً اگر جنبهی مهارتی فعالیت الف را بتوان ۷۰ از ۱۰۰ درنظر گرفت، جنبهی مهارتی فعالیت ب، به زحمت به ۲۰ از ۱۰۰ می..
ما در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی یا گزارهای علمی در نظر گرفت.
با این وجود، هر یک از این جملهها به ما کمک میکنند تا یک رویداد، تصمیم یا پدیده را از زاویهای متفاوت ببینیم و فرصتی برای فکر کردن بیشتر به آن داشته باشیم.
با توجه به اینکه در پیام اختصاصی، فضایی برای بحث و گفتگو وجود ندارد، معمولاً این جملهها را در بخش دعوت به گفتگو بررسی میکنیم.
این بار جملهای از آلن دو باتن را انتخاب کردهایم.
یکی از موضوعات مورد علاقهی آلن دو باتن، بررسی انگیزهها و انگیزانندههای انسانهاست. در بخشهای زیادی از نوشتههای او میتوانید اشارههای مستقیم و غیرمستقیم به این موضوع را ببینید.
پیش از این هم یک مرتبه در بحثِ چه چیزی انگیزه سفر را ایجاد کرده، نمونهای از شیوهی نگاه او را دیدهایم.
در این مطلب هم میخواهیم جملهی دیگری از او را به عنوان بهانهی بحث و گفتگو مطرح کنیم:
بسیاری از ما این تجربه را داریم که انتقام توانسته انرژی فراوانی برای تلاش و کوشش و موفقیت در اختیار ما قرار دهد.
معمولا..
شرکت آیکیا (IKEA) از سال ۲۰۱۴ تا کنون، هر سال در اوایل ماه ژوئن، رویداد روزهای طراحی دموکراتیک (یا به بیان دیگر: طراحی مردمی) را برگزار میکند.
بحث طراحی دموکراتیک (Democratic Design) شاخههای متعددی دارد؛ اما محور اصلی آن بر کاهش هزینهی طراحی استوار است.
به شکلی که افراد بیشتری بتوانند از محصولاتِ دارای طراحی مناسب استفاده کنند.
البته کاهش هزینهی دسترسی و فراگیر شدن ابزارها و امکانات که معمولاً با عنوان دموکراتیزه شدن از آن یاد میشود، در زمینههای متعددی مطرح بوده و هست.
به عنوان مثال، بسیاری پلتفرم های بزرگ که خدمات مربوط به ایجاد و توسعهی شبکه های اجتماعی را ارائه میکنند، مدعی دموکراتیک کردن رسانه و کاهش هزینهی دسترسی به رسانه هستند.
آیکیا در این رویداد سالانه، با دعوت از روزنامهنگاران، وبلاگ نویسها و انفلوئنسرها و افراد تأثیرگذار، برنامههای پیش روی خود را اعلام میکند و به اطلاع مردم و علاقهمندان میرساند.
برندهایی که چنین برنامههایی برگزار میکنند، معمولاً بخشی از رویداد را به اعلام همکاریهای تجاری و استراتژیک اختصاص میدهند.
امسال هم، مارکوس انگمن گزارشی از ای..