اصطلاح هوش کلامی یا هوش زبانی را نخستین بار، هوارد گاردنر مطرح کرد.
او در مدل هوش چندگانهی خود، هوشهای متنوعی را مطرح کرد که هوش کلامی یا Linguistic Intelligence یکی از آنهاست (فهرست هوشهای چندگانهی گاردنر را در معرفی گاردنر آوردهایم).
شاید به عنوان کسی که به پرورش تسلط کلامی علاقهمند است، بخواهید بدانید که تعریف هوش کلامی چه بوده و ابتدا چگونه مطرح شده است. چون مانند هر مفهوم دیگری، با دانستن تعریف این اصطلاح بهتر میتوانیم قلمرو این بحث و مصداقهایش را بشناسیم و درک کنیم.
فن بیان را با هوش کلامی اشتباه نگیریم همانطور که در درس فن بیان تأکید کردهایم، نباید هوش کلامی را با فن بیان اشتباه بگیریم.
بیان به ارائهی شفاهی اشاره دارد و هوش کلامی، به تسلط بر سخن و سخنوری.
به همین علت، بارها بر این نکته تأکید کردهایم که:
تا حرف زدن کسی را ندیده باشید، نمیتوانید بگویید که توانایی او در فن بیان چگونه است و در چه سطحی است.
اما از روی نوشتههای کسی مثل سعدی که حتی یک بار حرف زدنش را ندیدهایم، میگوییم که او استاد سخن و دارای هوش کلامی بالا بوده است.
مولفه های هوش کلامی چه هستن..
کسب و کار
ما هر از چند گاهی در متمم، به بهانهی زنگ تفریح به سراغ #عکسهای ماکرو از حشرات و جانوران مختلف میرویم.
هنگام اشاره به این عکسها و نمایش آنها نیز، همواره بر یک نکته تأکید کردهایم: اینکه ما انسانها چقدر در دیدن چیزهایی که مقیاسشان از ما بسیار کوچکتر یا بسیار بزرگتر است، ضعیفیم.
نگاهی کوتاه به این نوع تصاویر و دیدن تنوع بافت و پیچیدگی اندامها و طیف گستردهی رنگهای آنها، به یادمان میآورد که چه دنیای بزرگی را نمیبینیم و کماهمیت میپنداریم.
چشمهای زنبور و کهکشانهای دور، هر دو به این علت که از مقیاس نگاه ما خارج است، برایمان اهمیت کمتری پیدا میکند.
شاید بتوان گفت ما گرفتار یک بیماری به نام نابینایی مقیاسی هستیم:
در طیف نور در طیف فرکانسی صداها در ابعاد اشیاء و موجودات در افق زمانی و مکانی تحلیل مشکلات در حوزهی اثر رفتارها و تصمیمهایمان بسیاری از درسهایی که در متمم میخوانیم و میآموزیم، تلاشی برای افزایش حوزهی بینایی و غلبه بر بخشهایی از این نابینایی مقیاسی است.
از این منظر، شاید بین درسهایی مثل تفکر سیستمی و تفکر استراتژیک و زنگ تفریحی از این دست، فاصلهی چندان..
بازخوانی متن، عادت بسیاری از ما نیست.
کافی است نگاهی به دیدگاههای منتشر شده در متمم یا پستهای وبلاگها و نوشتههای منتشر شده در شبکه های اجتماعی بیندازید، تا بیش از پیش مطمئن شوید که بازخوانی، هنوز جایگاه شایستهی خود را در ذهن بسیاری از ما به دست نیاورده است.
البته علتها و بهانههای بسیاری هم برای این وضعیت، قابل تصور است.
وبلاگنویسها میدانند که نوشتن، کار فکری بسیار خستهکنندهای است و وقتی نقطهی آخرین جمله را مینویسند، نمیتوانند لحظهای در کلیک کردن روی دکمهی انتشار، درنگ کنند.
همچنین بسیاری از نوشتههای ما در فضای دیجیتال، در پاسخ نوشتههای دیگران است و میشود انتظار داشت که در آنجا، آنقدر درگیر محتوای پیام میشویم، که ایرادهای شکلی و ساختاری آن، از چشممان دور میماند.
اما اگر قصد داشته باشیم نوشتههایمان در بلندمدت خوانده شوند، چارهای نداریم جز اینکه بازخوانی – و احتمالاً بازنویسی – را به عنوان بخشی از فرایند نوشتن، جدی بگیریم.
در این درس نمیخواهیم وارد جزئیات بازنویسی و ویرایش متن بشویم. بلکه صرفاً به چند نکته در روشهای اجرایی بازخوانی متن اشاره میکنیم.
..
همانطور که در معرفی ماکس بیزرمن اشاره کردیم، بخش مهمی از فعالیتهای او در مرز مشترک مذاکره و تصمیم گیری متمرکز است و معمولاً میکوشد این دو حوزه را در ارتباط با یکدیگر بررسی کند.
شناختهشدهترین کتاب او یعنی Judgment and Managerial Decision Making (قضاوت در تصمیم گیری های مدیریتی) از این ویژگی مستثنی نیست. کتابی که در ایران با عنوان مدیران و چالش های تصمیم گیری به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
ماکس بیزرمن نخستین ویرایش کتاب مدیران و چالش های تصمیم گیری را در سال ۱۹۸۷ با هدف معرفی بیشتر ایدههای دنیل کانمن و آموس تورسکی نوشت و اکنون ویرایش هشتم آن، به عنوان یک مرجع معتبر، هم در آموزش مذاکره و هم تصمیم گیری مورد استناد و استفاده قرار میگیرد.
باز هم سیستم یک و دو برای شما که در متمم با روایت دنیل کانمن از تصمیم گیری آشنا هستید، احتمالاً چندان عجیب نخواهد بود که فصل اول کتاب بیزرمن با بحث سیستم یک و دو در تصمیم گیری آغاز میشود.
بیزرمن هم معتقد است این نوع مدلسازی تصمیمها، میتواند برای شناسایی و تحلیل بهتر تصمیمهای مدیریتی مفید و کارآمد باشد.
او بلافاصله پس از کانمن، به سراغ هربر..
اگر لازم شد جایی محقق یا نویسندهای را معرفی کنید که در هر دو حوزهی تصمیم گیری و مذاکره فعالیت میکند و در هر دوی آنها هم، بزرگ و صاحبنام است، بهتر است به سراغ ماکس بیزرمن (Max H. Bazerman) بروید؛ چون هیچکس با انتخاب شما مخالفت نخواهد کرد.
ماکس اچ بیزرمن در رشتهی مدیریت و کسب و کار در دانشگاه هاروارد تدریس میکند و بسیاری از مدیران کسب و کارها و مقامات ارشد سیاسی و اجتماعی از مشورتهای او استفاده میکنند.
مقالهها و کتابهای او، مرجع مهمی در آموزش تصمیم گیری و مذاکره و اخلاق کسب و کار محسوب میشوند و دیدگاهها و مطالعاتش، به طور گسترده در میان صاحبنظران و تحلیلگران، مورد اشاره و استناد قرار میگیرد.
خطاها و چالش های تصمیم گیری بیزرمن ابتدا با انتشار کتاب قضاوت در تصمیم گیریهای مدیریتی (Judgement In Managerial Decision Making)در سال ۱۹۸۷، جایگاه خود را در جامعهی علمی جهانی باز کرد.
این کتاب با عنوان مدیران و چالش های تصمیم گیری به زبان فارسی نیز ترجمه شده و از جمله کتابهای مدیریتی معتبر در آموزش تصمیم گیری محسوب میشود.
خودش معتقد است که چون کارهای دنیل کانمن و همکار او آم..
در این درس قرار است با سیستم یک و سیستم دو در تصمیم گیری آشنا شویم.
این تقسیم بندی را نخستین بار دنیل کانمن در کتاب تفکر کند و سریع مطرح کرد و پس از آن، توسط نویسندگان و صاحبنظران متعددی بهکار گرفته شد.
امروز بحثِ سیستم یک و دو در اغلب دورههای آموزشی تصمیم گیری در سراسر جهان تدریس میشود و میتوان گفت بدون آشنایی با آن، نمیتوانید ادعا کنید که مبانی علمی دانش تصمیم گیری را به اندازهی کافی میشناسید.
سیستم یک و دو، یک مدل برای شناخت بهتر فرایند تصمیم گیری است پیش از اینکه وارد اصل بحث بشویم، لازم است بر روی یک نکتهی مهم تأکید کنیم و آن این است که سیستم یک و دو، صرفاً یک مدل است.
دنیل کانمن در حرفها و مقالات خود، بارها عباراتی نظیر اینها را بهکار میبرد:
در آن تصمیم، سیستم یک مغز شما فعال شده است. سیستم دو مغز شما در این نوع تصمیم گیری، دخالت میکند. مغز ترجیح میدهد مسئلهها را تا حد امکان با سیستم یک حل کند. نباید فراموش کنیم که کانمن دربارهی آناتومی مغز انسان صحبت نمیکند.
او ادعا نمیکند که اگر مغز انسان را بررسی کنید، بخشی به نام سیستم یک یا سیستم دو خواهید دید؛ بلکه..
آنچه در اینجا میخوانید، یک مطلب مستند منطبق بر مطالعات تجربی یا روش علمی نیست.
بنابراین آن را چیزی بیشتر از یک زنگ تفریح در نظر نگیرید.
اما از آنجا که به نوعی به بحث ما در زمینهی یادداشت برداری مربوط میشد، حدس زدیم که دیدن و خواندن این مطلب برایتان جذاب باشد.
گروهی از محققان دانشگاه RMIT در ملبورن استرالیا، بر این باور هستند که اگر بتوانند با دشوارتر کردنِ خواندنِ مطالب، سرعت مطالعه را کاهش داده و فشار ذهنی برای یادگیری را افزایش دهند، ممکن است بتوانند کمک کنند مطالب، بیشتر و بهتر در ذهن خواننده باقی بماند.
در واقع آنها فکر میکنند باید خواندن (مانند بسیاری دیگر از فعالیتهای ذهنی) جایی در میانهی طیفِ بسیار ساده و بسیار دشوار قرار بگیرد تا اثربخشی آن افزایش یابد. مفهومی که از آن با عنوان Desirable Difficulty یا سطح مطلوب دشواری نام میبرند.
آنها با ترکیب دو فونتِ Comic Sans و Helvetica و سپس حذف کردن بخشهایی از حروف و چند درجه کجکردنِ آنها، یک فونتِ دشوارخوان را طراحی و ارائه کردهاند.
این محققان نام Sans Forgetica را برای فونت خود انتخاب کردهاند.
برای اینکه کمی با..
پیش از این به معرفی گری کلین (Gary Klein) پرداختهایم و توضیح دادهایم که او از افراد صاحبنام در حوزهی تصمیم گیری است.
همچنین به این نکته اشاره کردهایم که نگاه او به تصمیم گیری، نوعی نگاهِ تجربهگرایانه است.
به بیان دیگر، در مقابل کسانی چون دنیل کانمن که به سراغ روش علمی میروند و اعتبار نظریههای خود را با طراحی تجربههای آزمایشگاهی میسنجند، او معتقد است که بسیاری از تجربههای دنیای واقعی، در لابراتوارها قابل شبیهسازی نیستند.
به همین علت، میکوشد با بررسی تجربههای واقعی، نظریههای خود را توسعه دهد و در عین، میپذیرد که حرفهایش را نمیتوان به صورت آزمایشگاهی سنجید.
البته این را هم باید بگوییم که کسانی مانند دنیل کانمن هم که تصمیم گیری را به سیستم یک و دو تقسیم میکنند، بیشتر بر روی مطالعهی سیستم دو متمرکز شدهاند.
بنابراین به هر حال باید کسانی باشند که بارِ بررسیِ سیستم یک را – حتی به فرض اینکه به روش آزمایشگاهی قابل مطالعه نباشد – بر دوش بگیرند.
گری کلین کتاب Seeing What Others Don’t را نیز بر مبنای همین نگرش و مدل ذهنی نوشته است.
کلین کتاب خود را با چنین داستانی آغاز..
پیش نیاز مطالعه درس ریلکس کردن مسئله
مطالعهی درس تعریف مسئله از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس:
بتوانند مفهوم ریلکس کردن یک مسئله را توضیح دهند. بهخاطر بسپارند که یکی از عوامل محدود شدن خلاقیت این است که ما به سراغ ریلکس کردن مسئله نمیرویم. در حل مسائل خود، بین قیدهای واقعی و قیدهای فرضی تفاوت قائل شوند و بتوانند این دو را از یکدیگر تفکیک کنند. فشار ذهنی هنگام مطالعه نیاز به مشارکت شما کسب و کار زندگی£ تا لحظهی آخرِ انتشار این درس، هنوز تردید داشتیم که آیا ریلکس کردن عبارت است و بهتر نیست از عبارتهای رایج مانند حذف و تسهیل قیود استفاده کنیم؟
اما در نهایت چون دیدیم هر دو عبارت به هر حال، فارسی نیستند و ریلکس شدن و ریلکس بودن و ریلکس کردن در زبان فارسی نیز رایج است؛ همچنین به خاطر اینکه اصل موضوع و اطمینان از محقق شدن اهداف درس بسیار مهمتر از بازی بر سر واژهها بود، تصمیم گرفتیم این عنوان را برای درس در نظر بگیریم.
اصطلاح ریلکس کردن معادله و مسئله پس از سایر علوم، در ریاضیات رواج داشته است.
هوش مصنوعی، دانش دیگری بود که به صورت گسترده از این تعبیر استفا..
نگارش و ویرایش دو قلمرو گسترده هستند که تسلط بر آنها، نیازمند سالها تلاش و تمرین و تجربه است.
کتابها و شیوهنامههای بسیاری هم در این زمینه تألیف شدهاند و علاقهمندانِ نوشتن، معمولاً تعدادی از آنها را مطالعه میکنند و میکوشند نکات مطرح شده را در نگارش خود بهکار گیرند.
اختلافنظرها و تفاوت سلیقهها نیز – هم در اصلِ قواعد و هم در تشخیص مصداق آنها – بسیار زیاد است و به سادگی نمیتوان یک روش را به روشِ دیگر ترجیح داد.
با این حال برخی اوقات، پارهای نکات ساده در متن دیدگاهها و تمرینها و مقالههای منتشر شده در وبلاگهای دوستان متممی مشاهده میشود که به سلیقهی ما در متمم میتوان با اصلاح آنها، کیفیت نوشتهها را بهبود بخشید.
این درس را به مطرح کردن این نکات اختصاص دادهایم.
اما پیش از مطالعهی نکات، مناسب است چند تذکر را بخوانید:
اغلبِ نکاتی که مطرح میشوند، در مقولهی سلیقه قرار دارند و از این نظر، ممکن است شما آنها را نپسندید یا علاقهای به رعایت آنها نداشته باشید. به همین علت، در عنوان مطلب تأکید کردهایم که این نکات صرفاً پیشنهاد متمم هستند.
این فهرست بر اساس اهمیتِ ..