کسب و کار

Read more
  • اکتبر 22, 2018
  • 0

ما پیش از این هم هنگام بحث درباره شرکت آمازون، به ایجاد فروشگاه های فیزیکی اشاره کرده‌ایم.
از جمله این‌که به یکی از کتابفروشی های فیزیکی آمازون اشاره کردیم.
فروشگاه‌هایی که امروز تعداد آن‌ها به تدریج به بیست عدد نزدیک می‌شود.
اما به نظر می‌رسد تلاش آمازون برای حضور فیزیکی، فراتر از چند تصمیمِ موردی است و این شرکت قصد دارد با سنجشِ انواع شیوه‌های حضور فیزیکی، مناسب‌ترین شیوه‌ی بیرون گذاشتنِ پا از دنیای اینترنت و وب را بیابد و به‌کار بگیرد.
در حال حاضر، آخرین اقدامِ آمازون در این راستا، تأسیس یک فروشگاه فیزیکی در نیویورک به اسم فروشگاه چهار ستاره (یا چهار ستاره‌ها) است.

ظاهر این فروشگاه – خصوصاً در مقایسه با کتابفروشی فیزیکی آمازون – اقدام چندان متفاوتی به‌نظر نمی‌رسد.
اما یک ویژگی‌ِ ظاهراً کوچک، تفاوتی نسبتاً بزرگ ایجاد کرده است:
در این فروشگاه، صرفاً اجناسی فروخته می‌شوند که از مشتریان بیش از چهار ستاره دریافت کرده باشد.
دائماً اعلام می‌شود که آمار تعداد کسانی که رأی آن‌ها در ارزیابی دخیل بوده و متوسط امتیاز آن‌ها چقدر است.
مثلاً در نخستین روزها اعلام شد که اجناس فروشگاه به ط..

Read more
  • اکتبر 22, 2018
  • 0

ما در پیام اختصاصی متمم هر روز جمله‌ی کوتاهی را برای شما نمایش می‌دهیم.
بسیاری از این جمله‌ها می‌توانند نقطه‌ی آغاز بحث‌های مختلف در زمینه‌ی مدیریت، زندگی شخصی و کسب و کار باشند.
اما از آن‌جا که در پیام اختصاصی فضایی برای بحث و گفتگو در نظر گرفته نشده است، به تدریج به هر یک از این جمله‌ها فضایی را اختصاص می‌دهیم تا بتوانیم بیشتر و بهتر درباره‌ی آن‌ها صحبت کنیم.
همواره گفته‌ایم که بحث‌هایی که به این شکل و تحت عنوان دعوت به گفتگو مطرح می‌شوند صرفاً تلنگری برای اندیشیدن، برای ساماندهی بهتر به دانسته‌ها و خاطرات و نیز بهانه‌ای برای حرف زدن با دوستان‌مان هستند.
این بار جمله‌ای از گوستاو ایفل را انتخاب کرده‌ایم که ممکن است در نخستین رویارویی با آن، به‌ سادگی از کنارش عبور کنیم:
اما این جمله، بیانی از دغدغه‌ی بسیاری از مدیران و کارآفرینان است.
مدیرانی که برند محصول یا برند کسب و کارشان، بسیار بزرگ و شناخته شده است، اما از این‌که نام خودشان آن‌قدر که انتظار دارند شنیده نمی‌شود، احساس خوبی ندارند.
تلاش برای پرسونال برندینگ در کنار برندسازی برای کسب و کار در میان بسیاری از مدیران کشورمان ..

Read more
  • اکتبر 21, 2018
  • 0

در معرفی کتاب قبایل (Tribes) از ست گادین به این نکته اشاره کردیم که بسیاری از کتاب‌های ست گادین – جز چند مورد استثنا – گردآوری شده‌ی وبلاگ‌های او هستند.
در کنار قبایل، کتاب مهره حیاتی (Linchpin) نمونه‌ی دیگری از معدود کتابهای ست گادین است که واقعاً از همان ابتدا به عنوان کتاب نوشته شده‌اند.
برای شناختن این کتاب، مهم است که معنی واژه‌ی Linchpin یا مهره‌ی حیاتی را بدانیم.
در طراحی چرخ گاری‌ها (و البته بسیاری وسایل امروزی) برای این‌که چرخ از محور جدا نشود، از یک قطعه‌ی فلزی استفاده می‌کنند که در محور فرو می‌رود و چرخ را نگه می‌دارد و اصطلاحاً به آن پین تثبیت می‌گویند.
تعمیرکارهای فارسی‌زبان برای شکل امروزی این قطعه، معمولاً از واژه‌ی اشپیل استفاده می‌کنند که برگرفته از تلفظ آلمانی واژه‌ای انگلیسی است که البته کمی هم برای راحتی بیان تغییر کرده است (Split Pin).
به هر حال، نباید انتظار داشته باشید روی جلد یک کتاب مدیریتی فارسی، لغتِ اشپیل را ببینید. ضمن این‌که در انگلیسی هم Linchpin دیگر از معنای تخصصی خود فاصله گرفته و معنای عام پیدا کرده است. مفهومی که شاید یکی از بهترین تعبیرهای آن د..

Read more
  • اکتبر 21, 2018
  • 0

تعریف مفاهیم و اصطلاحات نقش مهمی در تألیف و تدوین یک نوشته‌ی حرفه‌ای و تحلیلی دارد.
حتماً شما هم مقاله‌ها، نوشته‌ها و حتی سخنرانی‌های بسیاری را دیده‌اید که به علت بی‌توجهی به اهمیت تعریف، نتوانسته‌اند پیام مد نظر خود را به شکلی شفاف و اثرگذار به مخاطب منتقل کنند.
مثلاً مطلبی درباره‌ی فرصت‌ها و تهدیدهای تجارت الکترونیک می‌نویسیم و در تمام نوشته، حتی یک بار هم مشخص نمی‌کنیم که منظورمان از تجارت الکترونیک چیست.
یا این‌که یک مقاله‌ی چندهزار کلمه‌ای درباره‌ی مطالعه می‌نویسیم و مخاطب پس از خواندن کامل مقاله، هنوز نمی‌داند که آیا خواندن خبر در سایت‌های خبری نیز در ذهن شما از مصداق‌های مطالعه بوده است یا نه.
مسئله‌ی دیگر این است که بسیاری از ما، تعریف مفاهیم و اصطلاحات را یک مهارت در نظر نمی‌گیریم. اگر بگویند که این یا آن واژه را در نوشته‌ات تعریف کن، دو یا سه جمله‌ی توضیحی به متن خود اضافه می‌کنیم و به گمان‌مان مسئله حل می‌شود.
پیش از این‌که درس را ادامه بدهیم، باید بر نکته‌ی مهم دیگری هم تأکید کنیم:
ما در درس مفهوم پردازی (زیرمجموعه‌ی بحث مدل ذهنی) هم بحث مشابهی را مطرح کرده‌ایم. اما ت..

Read more
  • اکتبر 20, 2018
  • 0

تجربه های ذهنی یا Thought Experiments تمرین‌هایی هستند که برای پرورش تصویرپردازی ذهنی و افزایش قدرت تحلیل، افزایش تمرکز و توسعه خلاقیت مورد استفاده قرار می‌گیرند.
البته یک تجربه ذهنی الزاماً به همه‌ی این موارد کمک نمی‌کند و با توجه به نوع طراحی‌اش، یک یا چند مورد از آن‌ها را پوشش می‌دهد.
تا کنون در متمم تجربه های ذهنی متعددی را مطرح کرده‌ایم که همه‌ی آن‌ها در یک صفحه گردآوری شده‌اند:
تجربه های ذهنی
این بار به سراغ یک تجربه‌ی ذهنی می‌رویم که توسط رابین هنسون (Robin Hanson) مطرح شده است.
هنسون به همراه کوین سیملر (Kevin Simler) در اوایل سال ۲۰۱۸ کتابی تحت عنوان The Elephant in The Brain منتشر کردند و در آن، به بررسی انگیزه های پنهان انسان‌ها در رفتارهای روزمره پرداختند. انگیزه‌هایی که اغلب، خود ما هم از آن‌ها خبر نداریم و نسبت به آن‌ها بی‌توجه هستیم.

نگاه هنسون و سیملر به بسیاری از رویدادهای روزمره، با چیزی که ما معمولاً در ذهن داریم تفاوت دارد و به همین علت، آشنایی با حرف‌ها و دیدگاه‌هایشان می‌تواند ذهن ما را به روی زوایای تازه‌ای از رفتارها و تصمیم گیری‌ها در زندگی روزمره باز کن..

Read more
  • اکتبر 20, 2018
  • 0

یکی از اصطلاحاتی که طی سال‌های اخیر بسیار رایج شده و پیوسته در رسانه‌ها و مقاله‌ها به آن اشاره می‌شود، پول مجازی (Virtual Money) است.
هم‌چنین گاهی اصطلاح ارز مجازی (Virtual Currency) را می‌خوانیم و می‌شنویم.
با شنیدن صفتِ مجازی برای پول و ارز، سوال‌های مختلفی در ذهن‌مان شکل می‌گیرد. از جمله این‌که:
آیا می‌توان پول یا ارز را به حقیقی و مجازی تقسیم کرد؟ اگر از صفت مجازی برای پول استفاده می‌کنیم، باید بتوانیم پول واقعی را تعریف کنیم. آیا پول واقعی تعریف شفاف و مشخصی دارد؟ اصطلاح پول مجازی دقیق‌تر است یا پول دیجیتال؟ درست نیست که بگوییم همه‌ی پول‌ها به هر حال حقیقی هستند؟‌ یا برعکس، نمی‌توانیم بگوییم همه‌ی پول‌ها را به نوعی می‌توان مجازی در نظر گرفت؟ آیا باید پول‌های رمزنگاری‌شده مانند بیت کوین و را از سایر پول‌های دیجیتال (که مثلاً در بازی‌های آنلاین رد و بدل می‌شود) جدا کرد؟ یا همه‌ی این‌ها از یک جنس هستند؟ نظر اقتصاددانان کلاسیک را درباره‌ی ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و اتریوم و ریپل، کمابیش مشخص است. آن‌ها هنوز این ارزها را چندان جدی نمی‌گیرند و نهادهای اقتصادی کشورها هم، استقبال ..

Read more
  • اکتبر 18, 2018
  • 0

فعل Consider به معنای در نظر گرفتن و لحاظ کردن، برای بسیاری از ما شناخته شده است و نیازی به معرفی آن نیست.
اما شاید اگر نمونه‌های استفاده از آن را در جمله‌ها و عبارت‌های مختلف ببینیم، جایگاهی بهتر از گذشته در دایره لغات ما پیدا کند.
به همین علت، این درس از سلسله درس‌های افعال پرکاربرد انگلیسی در محیط کسب و کار را به فعل Consider اختصاص داده‌ایم و امیدواریم مثال‌هایی که در قالب این درس مطرح شده مفید باشند.
Consider
برخی از کالوکیشن‌های Consider [ درس مرتبط: کالوکیشن چیست؟ ]
consider X versus Y consider the following it’s good to consider… considering factors considering alternatives / options considering an approach one thing to consider here… a lot / nothing else to consider considering an opportunity considering a fact محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام می‌شود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درس‌های مختلفی (از جمله..

Read more
  • اکتبر 18, 2018
  • 0

می‌توان انتظار داشت که عشق به کتاب و کتابخوانی، ویژگی مشترک نویسندگان باشد.
و اگر این رابطه‌ی عاشقانه‌ی میان نویسنده و کتاب نبود، هرگز کتاب‌های تازه زاده نمی‌شد.
اما در این میان برخی نویسندگان، حکایت عشق خود به کتاب و کتابخوانی را از خلوت خانه‌شان به کوچه و بازار کشیده‌اند و کتاب‌هایی را در وصف عیش و لذت کتابخوانی، منتشر کرده‌اند.
آنه فدیمن (Anne Fadiman) از جمله‌ی این نویسندگان است و موضوع مشهورترین کتابش، کتابخوانی است: اعترافات یک کتابخوان معمولی (Confessions of a Common Reader).
کتاب اعترافات فدیمن، مجموعه‌ای از مقالات اوست که طی چند سال منتشر شده‌اند و هر یک، ماجرای خود را دارند. خصوصاً این‌که نه با ترتیب موضوعی، که با ترتیب تاریخی مرتب و منتشر شده‌اند.
البته این تنها کتاب او در زمینه‌ی کتابخوانی نیست و مجموعه‌‌ای نیز از مقالات خود و نویسندگان دیگر درباره‌ی ارزش بازخوانی کتابهای خوانده شده (Rereadings) منتشر کرده است.
فدیمن با استفاده از اصطلاح کتابخوان معمولی – که از ویرجینیا وولف وام گرفته – نوعی کنایه را نسبت به کتابخوان‌های حرفه‌ای به‌کار می‌گیرد.
حرفه‌ای نه به معنای عا..

Read more
  • اکتبر 17, 2018
  • 0

حتی اگر ست گادین را یک متفکر یا لااقل یک معلم بازاریابی ندانیم، همچنان باید او را یکی از نویسندگان موفق در نظر بگیریم.
کتاب‌های متعدد و متنوع ست گادین، همواره در گروه کتاب‌های پرفروش بوده‌اند و حتی وقتی نوشته‌های وبلاگش را – که به رایگان در دسترس است – دوباره گردآوری و منتشر می‌کند، آن کتاب هم بلافاصله به فهرست پرفروش‌های صنعت نشر راه‌ پیدا می‌کند (ما در متمم، کتاب قبایل را به عنوان نمونه‌ای از کارهای او معرفی کرده‌ایم).
او در بخش‌های مختلف وبلاگ خود، گاه به صورت مستقیم و گاه به شکلِ پراکنده و در قالب موضوعات دیگر، نکات و پیشنهادهایی را نویسندگی و چاپ و انتشار کتاب مطرح کرده که می‌تواند برای علاقه‌مندان به نویسندگی و نشر، جذاب و آموزنده باشد.
در این درس برخی از نکات مطرح شده توسط ست گادین را مرور می‌کنیم.
انتظارات خود را کاهش دهید انتظارات عجیب نداشته باشید: نه در مورد تیراژ و تعداد چاپ؛ نه در مورد درآمد حاصل از فروش؛ و نه در زمینه‌ی انواع جایزه‌ها و تقدیرنامه‌هایی که فکر می‌کنید باید دریافت‌ کنید.
انتظار نقدهای مثبت در رسانه‌ها را هم فراموش کنید.

حرف‌هایتان را برای آینده پس‌اند..

Read more
  • اکتبر 17, 2018
  • 0

قاعدتاً فضای مجموعه‌ی دعوت به گفتگو را در متمم به خوبی می‌شناسید.
هر چند روز یک‌بار، یکی از جمله‌های روزانه‌ی پیام اختصاصی را انتخاب می‌کنیم و به بحث می‌گذاریم.
بر خلاف سایر بخش‌های متمم که معمولاً به رابطه‌ی بین گفته‌ها و گویندگان توجه فراوان داریم، در دعوت به گفتگو جمله‌های بزرگان را صرفاً بهانه‌ای می‌کنیم تا به موضوعاتی بپردازیم که در بخش‌های دیگر متمم، فرصت و فضایی برای پرداختن به آن‌ها وجود ندارد.
به قول انگلیسی‌زبان‌ها، این جمله‌ها را در حد Discussion prompt و به تعبیر خودمان، جرقه‌ی آغاز گفتگو در نظر می‌گیریم.
جمله‌هایی که قرار است تلنگری برای اندیشیدن و فرصتی برای ساماندهی بهتر به دانسته‌ها و تجربه‌ها و نیز بهانه‌ای برای حرف زدن و تبادل نظر با دوستان‌مان هستند.
این بار جمله‌ای از الکساندر پوشین، نویسنده و شاعر نامدار روسی را درباره‌ی ترجمه انتخاب کرده‌ایم:

بحث درباره‌ی این جمله، می‌تواند فرصتی ارزشمند برای صحبت درباره‌ی نکاتی باشد که همه کمابیش در ذهن خود داشته و داریم، اما کمتر در گفتگوها به آن‌ها می‌پردازیم:
تا چه حد با این جایگاه ویژه‌ای که پوشکین به مترجمان داده همف..