توسعه مهارتهای فردی

Read more
  • نوامبر 7, 2018
  • 0

یک توصیه‌ی تک‌جمله‌ای که با حروف درشت در عنوان مطلب جا می‌گیرد؛ یک یا دو داستان در تأیید آن توصیه و تأکید بر اهمیت آن؛ مجموعه‌ای از توضیحات و تحلیل‌ها و نصیحت‌ها بر پایه‌ی آن داستان‌ها؛ و اشاره به برخی استثناء‌ها و تأکید بر این‌که آن توصیه‌ی ابتدایی الزاماً همه جا درست نیست.
این ساختاری است که رابرت گرین (Robert Greene) پیوسته و با اندکی تغییر، در طی دو دهه نویسندگی از کتاب ۴۸ قانون قدرت (۱۹۹۸) تا کتاب قوانین طبیعت انسان (۲۰۱۸) رعایت کرده است.
با خواندن کتاب‌های رابرت گرین به سادگی به نتیجه می‌رسید که او، جدا از رشته‌ی تخصصی‌اش (مطالعه‌ی آثار کلاسیک)، یک کتابخوان حرفه‌ای است. گرین داستان‌های بسیاری می‌داند و به سادگی می‌تواند ماجراهای یونان و روم و استالین و ناپلئون را کنار هم قرار دهد و برای اثبات حرف‌ها و دیدگاه‌های خود به‌کار بگیرد.
قدرت، فریب و استراتژی، پس‌زمینه‌ی حرف‌ها و نوشته‌های اوست و حتی وقتی در کتاب مهارتهای استادی در لباس یک مربی توسعه فردی حرف می‌زند، باز هم نمی‌تواند آن الگوی ذهنی را پنهان کند. مثلاً در میانه‌ی بحث تمرین و یادگیری و توسعه‌ی ذهنی در محیط کار، ناگهان به..

Read more
  • اکتبر 21, 2018
  • 0

در معرفی کتاب قبایل (Tribes) از ست گادین به این نکته اشاره کردیم که بسیاری از کتاب‌های ست گادین – جز چند مورد استثنا – گردآوری شده‌ی وبلاگ‌های او هستند.
در کنار قبایل، کتاب مهره حیاتی (Linchpin) نمونه‌ی دیگری از معدود کتابهای ست گادین است که واقعاً از همان ابتدا به عنوان کتاب نوشته شده‌اند.
برای شناختن این کتاب، مهم است که معنی واژه‌ی Linchpin یا مهره‌ی حیاتی را بدانیم.
در طراحی چرخ گاری‌ها (و البته بسیاری وسایل امروزی) برای این‌که چرخ از محور جدا نشود، از یک قطعه‌ی فلزی استفاده می‌کنند که در محور فرو می‌رود و چرخ را نگه می‌دارد و اصطلاحاً به آن پین تثبیت می‌گویند.
تعمیرکارهای فارسی‌زبان برای شکل امروزی این قطعه، معمولاً از واژه‌ی اشپیل استفاده می‌کنند که برگرفته از تلفظ آلمانی واژه‌ای انگلیسی است که البته کمی هم برای راحتی بیان تغییر کرده است (Split Pin).
به هر حال، نباید انتظار داشته باشید روی جلد یک کتاب مدیریتی فارسی، لغتِ اشپیل را ببینید. ضمن این‌که در انگلیسی هم Linchpin دیگر از معنای تخصصی خود فاصله گرفته و معنای عام پیدا کرده است. مفهومی که شاید یکی از بهترین تعبیرهای آن د..

Read more
  • سپتامبر 28, 2018
  • 0

اصطلاح مهارت های فردی (Personal Skills) از جمله اصطلاحات رایج دهه‌های اخیر است.
در ابتدا به این خاطر در این اصطلاح از واژه‌ی فردی استفاده می‌شود که آن را از مهارت های سازمانی (Organizational Skills) جدا کنند.
مهارت‌های سازمانی شامل مهارت‌هایی فرض می‌شد که برای تمرین و به‌کارگیری آن‌ها باید بستر سازمانی یا لااقل فضای همکاری و تعامل جمعی فراهم باشد.
به عنوان مثال، مهارت‌های تفویض اختیار، کار تیمی و نیز گزارش نویسی، از جمله مهارت‌هایی هستند در نگاه نخست، احساس می‌کنیم برای فضای سازمانی و محیط کسب و کار مفیدند.
از سوی دیگر، جنبه‌ی فردیِ مهارت‌هایی مانند خوش‌نویسی، نواختن ساز، فن بیان و تسلط کلامی، در نخستین نگاه، بیشتر به چشم می‌آید.
اما امروزه به تدریج، مرز میان مهارتهای فردی و مهارتهای سازمانی مبهم‌تر می‌شود.
افزایش پیچیدگی و کاهش‌ پیش‌بینی‌پذیری زندگی، تنوع سبک های زندگی قابل تصور، در هم آمیختگی کار و زندگی شخصی، رونق کارآفرینی و رواج فرهنگ برخاسته از استارت آپ و ده‌ها عامل دیگر از این دست، باعث شده که دسته بندی مهارتها بر اساس قلمرو آن‌ها (فردی و سازمانی) دیگر چندان کارآمد نباشد…

Read more
  • سپتامبر 28, 2018
  • 0

در معرفی درس توسعه فردی، بارها از واژه‌ی مهارت استفاده کردیم و ترکیب‌های مختلف آن از جمله مهارت فردی و مهارت سازمانی و برنامه ریزی برای توسعه مهارت را به‌کار بردیم.
ما واژه‌ی مهارت را آن‌قدر در گفته‌ها و نوشته‌ها به‌کار برده‌ایم که کمتر به مفهوم مهارت و تعریف مهارت فکر می‌کنیم.
اما اتفاقاً بسیاری از واژه‌های که به‌صورت گسترده به‌کار می‌روند، بیشتر نیازمند تعریف و مفهوم پردازی هستند. چون ممکن است به اشتباه فرض کنیم معنایی که از آن‌ها در ذهن همه‌ی ماست، مشابه یا یکسان است.
بنابراین کاملاً طبیعی است که انتظار داشته باشید پیش از جلو رفتن بحث، تعریف مهارت را به شکلی شفاف‌تر ارائه کنیم تا در درس‌های آتی مشخص باشد دقیقاً از چه چیزی حرف می‌زنیم.
یک تمرین ساده درباره مهارت، پیش از مطالعه‌ی ادامه‌ی درس فرض کنید مهارتی بودن یک شاخص قابل اندازه‌گیری است (مثل قد، وزن، ذما یا هر شاخص دیگر).
مثلاً می‌توانید بگویید فعالیتِ الف در مقایسه با فعالیت ب، بیشتر از جنسِ مهارت است.
یا این‌که مثلاً اگر جنبه‌ی مهارتی فعالیت الف را بتوان ۷۰ از ۱۰۰ درنظر گرفت، جنبه‌ی مهارتی فعالیت ب، به زحمت به ۲۰ از ۱۰۰ می..