کتاب خاطرات خون آشام به قلم ال جی اسمیت نویسنده آمریکایی نوشته های ایشان آمیزه ای از وحشت ،فانتزی،علمی – تخیلی،رمان و ماوراء الطبیعه می باشد .
بخش هایی از کتاب:
دستهای الینا سرد و لبان و گونه هایش بی حس بود ولی در برابر باد خروشان ایستادگی می کرد .
این هوا بیانگر قدرت وی بود مقابل ترس اما بی فایده بود .
اگر دیمن بلایی بر سر استیفن آورده باشه یا اگه صدمه ای بهش زده باشه چی؟!
دیمن با سری مایل به عقب و چشمانی عمیق مقابلش ایستاده بود .
الینا زمزمه کرد : نمیدونم ولی مطمئن باش که بالاخره یه چیزی پیدا خواهم کرد .
با آرامش در حالی که قبرستان را جستجو می کرد گفت : باور می کنم .
سپس برگشت و دست خود را به سویش دراز کرد .
من می تونم چیزهایی را درونت بیدار کنم که تا حالا در زندگیت خواب بوده اند .
تو آنچنان قوی هستی که در تاریکی زندگی کنی و در آن بتونی بدرخشی . چرا قدرتی را نمی گیری الینا ؟
صدایش چون انگشتان نوازنده ای بود که گلویش را لمس می کرد .
موضوع خیلی مهمی بود که باید آنرا به خاطر می آورد . او از قدرتش استفاده کرد که آنرا از یاد ببرد ولی موفق نمی شد .
خود را از دیمن کنار کشید و د..