هر بحثی دربارهی مدیریت زمان، دیر یا زود به مسئلهی سستی، تنبلی و اهمال کاری هم کشیده میشود.
برای تعلل ورزیدن و اهمال کاری هم، مثل هر رفتار پیچیدهی دیگر، آنقدر ریشههای متنوع ذکر میشود که در نهایت نمیدانیم باید به سراغ کدامیک برویم و چگونه میتوانیم آن را مدیریت کنیم.
عزت نفس پایین، ترس از خطا کردن، کمال طلبی، انگیزه نداشتن و ضعف در برنامه ریزی و انضباط شخصی، تنها نمونههایی از ریشههای شناختهشدهی اهمال کاری هستند (+).
مستقل از اینکه تنبلی و اهمال کاری ما در چه عواملی ریشه دارد، سوال مهمی دربارهی اهمال کاری هست که حتماً شما هم بارها آن را از خودتان پرسیدهاید:
کسی که احساس میکند گاهی تنبلی، سستی و اهمال کاری در رفتارش وجود دارد و در پی رفع این مشکل است، قاعدتاً از این رفتار لطمه دیده یا میداند که لطمه خواهد دید (اگر این را قبول نداشت، در پی کمرنگ کردن این عادت نبود).
وقتی کسی میداند که رفتاری به او لطمه میزند، چرا آن رفتار را انجام میدهد؟
مگر همین تبعات منفی برای ترک یک عادت و تغییر رفتار کافی نیست؟
اگر پاسخ این سوال را بدانیم، احتمالاً میتوانیم اهمال کاری را به ..
نظم شخصی
ما در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
پیوسته هم بر این نکته تأکید میکنیم که جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی یا گزارهای مبتنی بر روش علمی یا حتی یک موضعگیری مشخص در نظر گرفت.
این نوع جملهها، صرفاً تلنگری برای اندیشیدن، برای ساماندهی بهتر به دانستهها و خاطرات، و گاه خلاصه کردن برخی مفاهیم و تجربههای ارزشمند هستند.
با توجه به اینکه در پیام اختصاصی امکان بحث و گفتگو وجود ندارد، مجموعهای تحت عنوان دعوت به گفتگو را برای بحث، گفتگو، تمرین نوشتن و تبادل نظر میان دوستان عزیز متممی در نظر گرفتهایم.
این بار جملهای از جان برانر (John Brunner) نویسندهی انگلیسی را برای بحث و گفتگو انتخاب کردهایم.
جملهای که ظاهر آن بسیار ساده است، اما میتواند فرصت خوبی برای بحث و گفتگو ایجاد کند:
پیش از هر چیز، حتماً به خاطر داریم که ساختن این نوع تعبیرهای عمیقنما با طعم و بوی فلسفه و حکمت، چندان دشوار نیست.
مثلاً میتوانیم به سادگی به همین سبک، جملههای زیر را بسازیم و نام خودمان یا نویسندهی مورد علاقهمان را زیر آن بنویسیم:
گاهی ا..