بعید است کتاب معتبری را در زمینهی شخصیت شناسی پیدا کنید که در آن، اثری از هانس آیزنک (Hans Eysenk) نبوده و اشارهای به نظریه صفات شخصیتی او نشده باشد.
اما اگر میتوانستید این را به آیزنک بگویید، یقین داشته باشید که خوشحال نمیشد. او همیشه از اینکه کتابهای شخصیت شناسی، فهرستی بلند از نظریه های شخصیت شناسی را تنظیم میکنند و یک فصل را به هر کدام اختصاص میدهند، گلایه داشت.
آیزنک در نخستین صفحات کتاب یک مدل برای شخصیت (A Model for Personality) میگوید:
چرا هیچکس نمیخواهد نظریه های شخصیت را در کنار یکدیگر بگذارد و با هم مقایسه کند و اجازه دهد که یکی از آنها به عنوان نظریهی غالب، جایگاه خود را پیدا کند؟
چرا چنین جرأتی وجود ندارد و همه میخواهند یک نگاه ترکیبی و التقاطی داشته باشند؟ چرا همه ترجیح میدهند تنبلی کنند و بگویند: بالاخره هر نظریهای، نقاط ضعف و قوت ویژهی خود را دارد و هر کدام از یک زاویه به انسان پرداختهاند؟
با این شکل از نگاه به نظریهها، با بیتوجهی به نگاه علمی، با تلاش نکردن برای سنجش آنها، هیچوقت یک پارادایم واقعی با تعریفی که توماس کوهن میگوید، در موضوع شخص..
نظریه سه عاملی آیزنک
Read more