اگر با گیمیفیکیشن آشنا هستید، نیازی به مطالعهی نمونه های گیمفیکیشن ندارید و میتوانید مستقیماً به سراغ درسهای بعدی بروید.
اما برای دوستانی که پیش از این، تجربهی درگیر شدن در گیمفیکیشن را نداشتهاند (یا درگیر شدهاند و نام آن را نمیدانستهاند) مطالعهی نمونه های گیمیفیکیشن مطرح شده در این درس، میتواند فضای درس را شفافتر کرده و آنها را برای مطالعهی درسهای آتی (از جمله معنی Engagement و تعریف گیمیفیکیشن) آمادهتر کند.£
شاید گیمیفیکیشن (یا بازی سازی یا بازی آفرینی یا بازی پردازی یا هر واژهای که شما به عنوان معادل آن دوست دارید و میپسندید) در ابتدا واژهی پیچیده به نظر برسد.
اما با مرور چند نمونه گیمیفیکیشن خواهیم دید که مصداقهای بازیسازی (حداقل نمونههای ساده و ابتدایی آن) برای ما چندان غریب و ناآشنا نیستند و بارها آنها را تجربه کردهایم.
یکی از نمونه های گیمفیکیشن – کارت عضویت و تخفیف خرید مکرر فرض کنید به یک کافیشاپ رفتهاید.
در لحظهای که در حال پرداخت صورتحساب هستید، صندوقدار یک کارت تخفیف کوچک را هم در کنار صورت حساب شما روی میز میگذارد و میگوید: «کسانی که ۱۰ مرت..
تعریف گیمیفیکیشن
با وجودی که اصطلاح گیمیفیکیشن یا بازیسازی طی دههی اخیر به صورت گسترده رواج یافته و به کار میرود، همچنان اتفاقنظر کامل بر روی تعریف آن وجود ندارد و منابع و محققان مختلف، بسته به موضوع بحث و نیاز خود، تعریفهای متفاوتی از گیمیفیکیشن را ارائه میدهند.
به عنوان مثال، موسسهی گارتنر که آن را معمولاً به واسطهی چرخه گارتنر میشناسیم، گیمیفیکیشن را به صورت زیر تعریف کرده است (+):
گیمیفیکیشن استفاده از ابزارها و مکانیزمهای بازی برای درگیر کردن افراد در شرایط مختلف در کسب و کارها در خارج از فضای بازی است.
از گیمیفیکیشن همچنین با هدف تغییر رفتار مخاطب به منظور کسب دستاوردهای تجاری استفاده میشود.
جالب اینجاست که برایان بورک (Brian Burke)، معاونت تحقیقات شرکت گارتنر در کتاب Gamify خود (که با حمایت گارتنر منتشر شده است) تعریف متفاوتی را ارائه میدهد:
استفاده از ابزارها و مکانیزمهای بازی و اصول طراحی تجربه با هدف درگیر کردن دیجیتالی افراد و برانگیختن آنها در راستای دستیابی به اهدافشان.
بورک در اشاره به تاریخچهی استفاده از اصطلاح گیمیفیکیشن، نخستین استفاده از آن را به یک مشاور انگل..