مارک ورنون (Mark Vernon) به روزنامهنگاری اشتغال دارد و سالهاست مقالاتش در رسانههای مختلف از جمله نشریهی گاردین منتشر میشود (+).
کتابهایش هم، تا حد زیادی به حال و هوای مقالات روزنامهای نزدیکند. معمولاً پیوستگی چندانی بین مطالب وجود ندارد و به زحمت زیر یک عنوان قرار میگیرند. چنانکه خواننده حس میکند یک وبلاگنویس، مجموعهای از نوشتههای پراکندهی خود را صحافی و منتشر کرده است.
عنوان کتابهایش نشان میدهد که خودش هم، کمابیش این فضا را پذیرفته است (مثلاً ۴۲ نکته دربارهی زندگی، هستی و همهچیز؛ یا کتاب ۳۰ گام فلسفی برای زندگی خوب).
این بار برای پاراگراف فارسی، بخشهایی از فصل نهمِ کتاب زندگی خوب (۳۰ گام فلسفی برای کمال بخشیدن به هنر زیستن) را انتخاب کردهایم. عنوان اصلی این کتاب چنین است:
Use Philosophy to be Happier: 30 Steps to Perfect the Art of Living
فصل نهم کتاب زندگی خوب، به سوگواری و فقدان اختصاص دارد و نویسنده میکوشد به ما یادآوری کند که سوگواری، رفتار نادرستی نیست و اتفاقاً مکانیزمی طبیعی و اثربخش برای کنار آمدن با فقدانهاست:
فقدان از همان لحظهی تولد با ماست، و تول..
پاراگراف فارسی
پیش از این نیز در پاراگراف فارسی متمم، به سراغ مجموعه کتابهای تجربه و هنر زندگی، کار ارزشمند انتشارات گمان، رفتهایم.
کتابهایی که سرپرستی و سرویراستاری آن بر عهدهی خشایار دیهیمی است و معمولاً با عینک فلسفه به جنبههای مختلف زندگی نگاه میکنند و میپردازند.
خشایار دیهیمی در معرفی این مجموعه، به خوبی نگاه مجموعه کتابهای تجربه و هنر زندگی را توصیف میکند:
فلسفه در همهی کشورها و همهی فرهنگها، از جمله کشور خودمان، واژهای پرابهّت است. کتابهای فلسفه هم غالباً در قفسهها در جایی قرار میگیرند که متناسب با همین ابهتشان باشد. به اصطلاح خودمانی، آن بالای تاقچه.
او در ادامه با ارجاع به نگاه سقراطی، تأکید میکند که فلسفه قرار نبوده تا این حد انتزاعی باشد یا لااقل، نباید همهی فلسفه به مفاهیم مجرد محدود شود:
سوالهای فلسفی سقراط از چه جنسی بودند؟
سقراط عمدتاً سوالهایی را مطرح میکرد که با زندگی و شخصیت و خصائل افراد ارتباط داشت. و یونانیان طرف محاوره، که لزوماً فیلسوف هم نبودند، از بحث دربارهی این سوالها پرهیز نمیکردند.
امروز هم اگر نظیر همان سوالها از هر کس پرسیده شود هرگز نم..
با توجه به استقبال دوستان متممی از نقل بخشی از کتاب لذات فسلفه نوشتهی #ویل دورانت، در قالب پاراگراف فارسی، این بار هم بخش دیگری از این کتاب را برای شما نقل میکنیم.
متنی که انتخاب کردهایم، از فصل بیستم کتاب لذات فلسفه انتخاب شده است. عنوان این فصل چنین است: چگونه مدینه فاضله را ساختیم (How We Made Utopia).
مشابه توضیحی که در نقل سرنوشت تمدن مطرح کردیم، این متن را دوباره از روی نسخهی اصلی ترجمه کردهایم و علت این کار، صرفاً فاصلهی زمانی طولانی میان ترجمهی ارزشمند دکتر زریاب با زمان حاضر است که باعث شده متن ترجمه، کمی برای خوانندهی امروزی ناآشنا باشد.
محدودیت در دسترسی کامل به این مطلب نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درسهای مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.
ثبت نام کاربر آزاد مطالب مرتبط معرفی کتابهای مدیر..
بخشهای قابلتوجهی از کتاب لذات فلسفهی ویل دورانت، برای خوانندهی امروزی جذاب – و شاید مفید – نیست.
این کتاب با عنوان Pleasures of Philosophy در سال ۱۹۵۳ نوشته شده و بحثهای فلسفی مطرح شده در آن، اغلب به تاریخ فلسفه و آراء فلاسفه محدود نشده، بلکه ویل دورانت کوشیده آن بحثها را به موضوعات روز (در زمان تألیف کتاب) نیز ربط دهد.
البته این به معنای بیارزش شدن کتاب نیست و هنوز نکات و ایدههای ارزشمندی در آن مطرح شده است. اما کسی که به سراغ این کتاب میرود، باید آماده باشد تا کهنگی را در بخشهایی از آن، از جمله آنجا که به زن امروزی، مردان و زنان، آیندهی آمریکا،سوسیالیزم و پیشرفت انسان میپردازد، حس کند.
به تعبیر دیگر، بخشهایی از کتاب، امروز دیگر ارزش تاریخی دارند و ارزش تحلیلیشان کاهش یافته است.
یکی از نکاتی که در این کتاب مطرح شده و هنوز هم میارزد که به آن فکر کنیم، سرنوشت تمدن است.
او به این سوال پرداخته که آیا تمدنها در طول تاریخ بارها نابود شده و دوباره از هیچ بنا میشوند؟
به عبارت دیگر، چقدر میتوان از استمرار و بقای تمدنها (Perpetuity of Civilizations) سخن گفت؟
در ادامه..
«کدام ویرانگری را میشناسیم که خود ویران نشده باشد؟»
این جمله یکی از صدها جملهی تفکربرانگیزی است که محمود دولت آبادی، در میانهی روایت زندگی دوستان و آشنایانِ اهلِ ادب و هنر خود، بر کاغذ آورده است.
میم و آن دیگران مجموعه روایتهای ساده و صمیمی دولت آبادی از نامآشنایان هنر و ادبیات است. روایتهایی که از جلال و جمال زاده تا بیضایی و براهنی را در برمیگیرد و کسانی مانند ناصر تقوایی و آرتور میلر را در کنار محمدرضا لطفی و جیمز جویس، در یک مجلد در کنار یکدیگر مینشاند.
برای کسانی که شوق نوشتن دارند و میخواهند بازی با کلمات را تمرین کنند، کتاب میم و آن دیگران میتواند غنیمتی ارزشمند باشد.
چرا که آن را یکی از نویسندگان بزرگ معاصر ما نوشته است و چون قید داستان و رعایت خط داستانی در آن نبوده، قلم کامل به اختیار نویسنده بر کاغذ راه رفته است. پس فرصتی دست میدهد تا جملهها را نه از زبان شخصیتهای داستانهایش، بلکه یکراست از ذهن و زبانِ او دریابیم و بخوانیم.
علت دیگری که این کتاب را در فهرست #کتابهای پیشنهادی برای مطالعه قرار دادهایم این است که در آن، به نویسندگان و شاعران متعددی اشاره..
بیتردید محمد قاضی را میتوان از مترجمان بزرگ دوران معاصر کشورمان دانست. او در مهاباد به دنیا آمد و پیکرش نیز پس از درگذشت در هشتاد و چهار سالگی، در همان مهاباد به خاک سپرده شد.
با وجودی که قاضی در سال ۱۳۷۶ درگذشته و بیش از دو دهه از مرگش میگذرد، هنوز به واسطهی آثار و ترجمههایش در میان ما زنده است و با ما زندگی میکند.
فهرست کتاب های ترجمه شده توسط محمد قاضی بسیار طولانی و شامل نزدیک به هفتاد اثر است که از میان آنها، میتوان به شازده کوچولو، زوربای یونانی و دن کیشوت اشاره کرد.
آثاری که توسط قاضی ترجمه شده، نقش مهمی در آشنایی فارسیزبانان با ادبیات جهان ایفا کردهاند.
کتاب خاطرات یک مترجم – نوشته محمد قاضی وقتی اغلب نوشتههای یک نویسنده، ترجمهی آثار نویسندگان دیگر است، معدود کتابهایی که خود او در آنها در جایگاه نویسنده قرار میگیرد، ارزشی مضاعف پیدا میکنند. کتاب خاطرات یک مترجم، چنین کتابی است.
در کتاب خاطرات یک مترجم، جنبهی خاطرات از جنبهی مترجم بودن نویسنده، پیشی گرفته است. بنابراین، اگر انتظار داشته باشید بسیاری از صفحات کتاب، به خاطرات ترجمههای قاضی اختصاص یافته باش..
کتاب چنین کنند بزرگان در میان کتابهای طنز معاصر در زبان فارسی، از حاشیههای ویژهای برخوردار است. نویسندهی این کتاب ویل کاپی (Will Cuppy) است و #نجف دریابندری آن را به فارسی ترجمه کرده است.
در همان نخستین صفحهی کتاب، که اصطلاحاً به صفحهی تقدیم مشهور است، با عبارتِ نامتعارفِ «از سر ناچاری تقدیم شد به …» مواجه میشوید و میتوانید بفهمید که قرار نیست متنی جدی پیش چشمان شما قرار بگیرد.
نجف دریابندری در مقدمه (سال ۱۳۵۱) توضیح میدهد که این مطالب، پیش از انتشار در قالب کتاب، ظاهراً به صورت مقالههای پراکنده در نشریهی خوشه به سرپرستی احمد شاملو منتشر شدهاند و گویا نقش مهمی هم در تعطیلی آن نشریه ایفا کردهاند.
ناشناخته بودن ویل کاپی در ایران در زمان انتشار کتاب، تسلط ویژهی دریابندری بر زبان فارسی و اصرار او بر اینکه تقریباً هیچجا به ویل کاپی وفادار نبوده، باعث شد که سالها این شایعه وجود داشته باشد که این کتاب، نوشتهی واقعی دریابندری (شاید با تصحیحات و اظهارنظرهایی از سوی شاملو) است که به خاطر مصلحتاندیشی و رعایت محدودیتها و تنگناهای عصر پهلوی، به فردی با نام ویل کاپی نسبت داده..
یک توصیهی تکجملهای که با حروف درشت در عنوان مطلب جا میگیرد؛ یک یا دو داستان در تأیید آن توصیه و تأکید بر اهمیت آن؛ مجموعهای از توضیحات و تحلیلها و نصیحتها بر پایهی آن داستانها؛ و اشاره به برخی استثناءها و تأکید بر اینکه آن توصیهی ابتدایی الزاماً همه جا درست نیست.
این ساختاری است که رابرت گرین (Robert Greene) پیوسته و با اندکی تغییر، در طی دو دهه نویسندگی از کتاب ۴۸ قانون قدرت (۱۹۹۸) تا کتاب قوانین طبیعت انسان (۲۰۱۸) رعایت کرده است.
با خواندن کتابهای رابرت گرین به سادگی به نتیجه میرسید که او، جدا از رشتهی تخصصیاش (مطالعهی آثار کلاسیک)، یک کتابخوان حرفهای است. گرین داستانهای بسیاری میداند و به سادگی میتواند ماجراهای یونان و روم و استالین و ناپلئون را کنار هم قرار دهد و برای اثبات حرفها و دیدگاههای خود بهکار بگیرد.
قدرت، فریب و استراتژی، پسزمینهی حرفها و نوشتههای اوست و حتی وقتی در کتاب مهارتهای استادی در لباس یک مربی توسعه فردی حرف میزند، باز هم نمیتواند آن الگوی ذهنی را پنهان کند. مثلاً در میانهی بحث تمرین و یادگیری و توسعهی ذهنی در محیط کار، ناگهان به..
اگر از گفتگوها و گلایههای رایج در گوشه و کنار خیابان و تحلیلهای سرگرمکنندهی غیرمستند در جمعهای عمومی و خصوصی صرفنظر کنیم، بهنظر میرسد صحبت از خلقیات ما ایرانیان و زمینههای اجتماعی و تاریخی شکلگیری آن، در گفتگوهای امروز ما مردم ساکن این سرزمین، جایگاه چندانی ندارد.
در چنین شرایطی، کتاب ما ایرانیان نوشتهی دکتر مقصود فراستخواه جامعه شناس عزیز کشورمان، قطعاً اثر ارزشمندی است که بررسی و مطالعهی آن، میتواند محرکی برای اندیشیدن بیشتر به وضع موجود و درک عمیقتر از روند شکلگیری آن باشد.
به همین علت، تصمیم گرفتیم این بار، چند سطر از فصل هشتم کتاب ایشان را در قالب پاراگراف فارسی بخوانیم و مرور کنیم.
دکتر فراستخواه، دکترای خود را در رشتهی برنامهریزی توسعهی آموزش عالی به پایان رساندهاند و علاوه بر آموزش در دانشگاه، آثار مکتوب ارزشمندی را به جامعهی علمی کشور ارائه کردهاند.
آنچه در ادامه میخوانید، چند سطرِ نخستِ فصلِ هشتمِ کتابِ ما ایرانیان است؛ فصلی که به نتیجهگیری از مباحث کتاب پرداخته است.
آسمان ادبیات و فرهنگ ما پر از ستارههایی است که چشمک میزنند، پر است از ارزشهای ..
میتوان انتظار داشت که عشق به کتاب و کتابخوانی، ویژگی مشترک نویسندگان باشد.
و اگر این رابطهی عاشقانهی میان نویسنده و کتاب نبود، هرگز کتابهای تازه زاده نمیشد.
اما در این میان برخی نویسندگان، حکایت عشق خود به کتاب و کتابخوانی را از خلوت خانهشان به کوچه و بازار کشیدهاند و کتابهایی را در وصف عیش و لذت کتابخوانی، منتشر کردهاند.
آنه فدیمن (Anne Fadiman) از جملهی این نویسندگان است و موضوع مشهورترین کتابش، کتابخوانی است: اعترافات یک کتابخوان معمولی (Confessions of a Common Reader).
کتاب اعترافات فدیمن، مجموعهای از مقالات اوست که طی چند سال منتشر شدهاند و هر یک، ماجرای خود را دارند. خصوصاً اینکه نه با ترتیب موضوعی، که با ترتیب تاریخی مرتب و منتشر شدهاند.
البته این تنها کتاب او در زمینهی کتابخوانی نیست و مجموعهای نیز از مقالات خود و نویسندگان دیگر دربارهی ارزش بازخوانی کتابهای خوانده شده (Rereadings) منتشر کرده است.
فدیمن با استفاده از اصطلاح کتابخوان معمولی – که از ویرجینیا وولف وام گرفته – نوعی کنایه را نسبت به کتابخوانهای حرفهای بهکار میگیرد.
حرفهای نه به معنای عا..