«مدیرتان از شما میخواهد که بستهای را به ادارهی پست ببرید و ظرف یکساعت به شرکت بازگردید.
شما هم همین کار را انجام میدهید و حتی زودتر از ساعتی که مد نظر مدیر بوده، به شرکت میرسید. مدیرتان دربارهی مسیری که برای رفتن به ادارهی پست انتخاب کردهاید میپرسد و سپس، توضیح میدهد که مسیر بهتری هم وجود داشته است.
با وجودی که کارتان را به خوبی و با رعایت انتظارات مدیر انجام دادهاید، اکنون باید در مورد مسئلهای بسیار جزئی – که به نظر میرسد اهمیت چندانی ندارد – بحث و گفتگو کنید.»
اجازه بدهید داستان دیگری را هم مرور کنیم:
«شرکت تصمیم دارد در آغاز سال جدید، یک جلد کتاب مدیریتی را به همراه یک کارت تبریک، برای مشتریان خود ارسال کند. کتاب انتخاب میشود و بستهبندیها هم آماده میشود. همکاران واحد تبلیغات هم، آدرسها رو روی بستهها میچسبانند تا تحویلشان سادهتر باشد. مدیر در تک تک مراحل، جزئیات را بررسی کرده و اظهار نظر میکند. در نهایت، محل چسباندن آدرس روی بستهها هم دقیقاً بر حسب واحد سانتیمتر توسط مدیر ابلاغ میشود و به این شیوه، تمام شرکت درگیر پروژهای میشود که به سادگی میتوانست ..
مدیریت ذره بینی
Read more