در درسهای پیش، با تعریف و معنی مدیریت از نگاه مینتزبرگ آشنا شدیم. همچنین از زبان مینتزبرگ، با شرایط کاری مدیران آشنا شدیم.
او برایمان توضیح داد که تصویری که ما از سبک رفتار و زندگی روزمرهی مدیران داریم، با شرایط آنها در دنیای واقعی تفاوتهای بسیاری دارد:
مدیران زیر فشار فعالیتها، سطحی میشوند؛ خیلی وقتها نمیتوانند به برنامهریزیهای خود وفادار بمانند؛ اطلاعات غیررسمی را بیشتر از اطلاعات رسمی جدی میگیرند و بخش زیادی از وقتشان در ارتباطات افقی (و نه با زیردست و بالادست) صرف میشود.
میتوانیم بگوییم حرفهای مینتزبرگ از جنس توصیفی (Descriptive) بود. او نمیگوید که مدیران باید چگونه باشند و چگونه رفتار کنند؛ بلکه توضیح میدهد که مدیران اینگونه و آنگونه هستند و چنین و چنان رفتار میکنند.
اما از میان غولهای مدیریتی، کسانی هستند که ترجیح دادهاند تجویزی (Prescriptive) برخورد کنند.
به عنوان مثال، دراکر در این زمینه تجویزی عمل کرده و مشخصاً گفته اصولی هست که برای مدیریت اثربخش، باید رعایت شوند. البته او هم تأکید میکند که تجویزهایش بر چند دهه تجربه و گفتگو و تعامل با مدیران اس..
مبانی رفتار سازمانی
ادگار شاین (Edgar H. Schein) در سال ۱۹۲۸ به دنیا آمده و اکنون دهمین دههی زندگی خود میگذراند.
به همین علت، ممکن است از خود بپرسیم آیا کسی که تحصیلات خود را دوران در جنگ جهانی دوم گذرانده و در سال ۱۹۵۲ (در مقطع دکترای رشتهی روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد) فارغالتحصیل شده است، امروز هم میتواند حرفهایی شنیدنی برای ما – با چالشهای پیچیدهی قرن بیست و یکم داشته باشد؟
اگر کتابهای ادگار شاین را خوانده باشید (چه آنهایی که نیم قرن پیش نوشته شدهاند و چه آخرین کتابش را که در سال ۲۰۱۸ منتشر کرده است) در پاسخ به پرسش بالا تردید نخواهید کرد: اغلب کتابهای ادگار شاین، مستقل از زمان نگارششان، میتوانند برای مدیران و کسب و کارهای امروزی مفید باشند.
ادگار شاین کیست؟ ادگار شاین از جمله دانشمندان کلاسیک مدیریت و یکی از بزرگترین نظریه پردازان معاصر در زمینهی فرهنگ سازمانی و رفتار سازمانی است و نام او در ردیف بزرگانی مانند گرت هافستد، ادوارد هال و کریس آرجیریس قرار میگیرد.
ادگار شاین را بیشتر به خاطر ارائهی یکی از شناختهشدهترین مدلهای فرهنگ سازمانی میشناسند.
شاین، درونیترین لایه..
«مدیرتان از شما میخواهد که بستهای را به ادارهی پست ببرید و ظرف یکساعت به شرکت بازگردید.
شما هم همین کار را انجام میدهید و حتی زودتر از ساعتی که مد نظر مدیر بوده، به شرکت میرسید. مدیرتان دربارهی مسیری که برای رفتن به ادارهی پست انتخاب کردهاید میپرسد و سپس، توضیح میدهد که مسیر بهتری هم وجود داشته است.
با وجودی که کارتان را به خوبی و با رعایت انتظارات مدیر انجام دادهاید، اکنون باید در مورد مسئلهای بسیار جزئی – که به نظر میرسد اهمیت چندانی ندارد – بحث و گفتگو کنید.»
اجازه بدهید داستان دیگری را هم مرور کنیم:
«شرکت تصمیم دارد در آغاز سال جدید، یک جلد کتاب مدیریتی را به همراه یک کارت تبریک، برای مشتریان خود ارسال کند. کتاب انتخاب میشود و بستهبندیها هم آماده میشود. همکاران واحد تبلیغات هم، آدرسها رو روی بستهها میچسبانند تا تحویلشان سادهتر باشد. مدیر در تک تک مراحل، جزئیات را بررسی کرده و اظهار نظر میکند. در نهایت، محل چسباندن آدرس روی بستهها هم دقیقاً بر حسب واحد سانتیمتر توسط مدیر ابلاغ میشود و به این شیوه، تمام شرکت درگیر پروژهای میشود که به سادگی میتوانست ..
مهماندار هواپیما، در نخستین روزهای کار در کلاس آموزشی نشسته بود و در حال جزوه برداشتن بود.
آرام در جزوهاش نوشت: لبخند بزنید. همیشه لبخند بر لب داشته باشید.
طبیعتاً برای مدیران خط هوایی چندان مهم نیست که مهماندار، در روز ماموریت خود خوشحال است یا ناراحت.
در خانه یا محیط کار مشکلی داشته است یا نه.
او باید لبخند بزند.
این یکی از مثالهایی است که خانم دکتر آرلی هوخشیلد چند دهه قبل، برای تعریف کار عاطفی در کتاب خود تحت عنوان قلب مدیریت شده یا The Managed Heart مطرح کرد.
هوخشیلد به کسانی که برای موفقیت در شغل خود باید قلب و احساسات خود را مدیریت کنند، کارگر احساسی و به این نوع فعالیتها، کار عاطفی میگوید.
با کمی فکر کردن میتوانیم یک فهرست نسبتاً طولانی از شغلهایی که مصداق کارگری احساسی یا کار عاطفی محسوب میشوند را تنظیم کنیم.
از پزشک تا پرستار.
از مجری برنامههای تلویزیونی تا فروشنده یک فروشگاه.
از شغل معلمان تا شغل کارمندهای بخش خدمات پس از فروش و ارتباط با مشتری.
از مدیر روابط عمومی یک شرکت یا مدیر یک صفحهی پرطرفدار در شبکه های اجتماعی.
مدیریت احساسات و عواطف در محیط کار، آ..