آیا تا به حال پیش آمده است که همزمان با انجام یک کار، به خاطراینکه مجبور شدهاید آن کار را انجام دهید، حس دلگیری و ناراحتی و نارضایتی را تجربه کنید؟
بسیاری از ما در طول زندگی خود، بارها چنین وضعیتی را تجربه میکنیم و در میان دوستان و آشنایان نیز، نمونههای فراوان آن را میبینیم:
دوست دارید در کشور بمانید، اما همزمان در حال پیگیری برنامهی مهاجرت خود هستید. از بیفایده بودن تحصیلات تکمیلی میگویید و در همان زمان، در جستجوی یک کلاس خوب و موثر هستید تا احتمال قبولی شما را در آزمون کارشناسی ارشد افزایش دهد. از فساد گلهمندید؛ اما خود در حال اجرای یک تصمیم غیراخلاقی یا یک رفتار نادرست هستید. از بدیهای سیگار میگویید و با مطالعات متعددی که دربارهی زیانهای جبرانناپذیر آن وجود دارد، آشنایید؛ اما همچنان به سیگار کشیدن ادامه میدهید. بسیار خوشبینانه است که فرض کنیم انسانها دقیقاً به همان شکلی که دوست دارند، زندگی میکنند.
معمولاً واقعیت بیرونی در اطراف ما، ناهماهنگیهای فراوانی با دنیای ذهنی ما دارد. ضمن اینکه در همان دنیای ذهنیمان هم، معمولاً هماهنگی مطلق برقرار نیست.
سوالهایی..