شاید بتوان گفت نمودار استخوان ماهی (Fishbone Diagram) در مقایسه با سایر ابزارهای گرافیکیِ حل مسئله (مثلاً در مقایسه با نقشه ذهنی) کمتر از آنچه که شایستهاش بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
چون در نگاه اول، به نظر میرسد که ترسیم این نمودار، صرفاً یک نوع بازیِ گرافیکی و تصویری با مسئله است و نمیتواند در حل مسئله چندان مفید باشد.
اما واقعیت این است که اگر کاربردهای نمودار استخوان ماهی را بشناسیم و در رسم نمودار استخوان ماهی، حساسیت کافی به خرج دهیم، اتفاقاً این ابزار میتواند نقش مهمی در کمک به حل مسئله ایفا کند.
این درس را به بررسی نمودار استخوان ماهی – که نمودار ایشیکاوا نیز نامیده میشود – اختصاص میدهیم و دربارهی کاربردها و ویژگیهای آن، با هم صحبت میکنیم.
نمودار استخوان ماهی چیست؟ نمودار استخوان ماهی، ابزاری برای ترسیم گرافیکی انواع علتهای کوچک و بزرگی است که دست به دست یکدیگر داده و یک مشکل یا مسئله را بهوجود میآورند (یا آن را تشدید میکنند).
این نمودار معمولاً به صورت یک خط افقی با تعدادی خط شیبدار کوچکتر ترسیم میشود به خاطر شکلش، به نمودار استخوان ماهی یا Fishbone D..
حل مسئله
بسیاری از ما دو واژهی مشکل و مسئله را بهجای یکدیگر و در حد واژههایی مترادف بهکار میبریم.
این در حالی است که در مدیریت و برخی دیگر از شاخههای علوم انسانی، تفاوت مشکل و مسئله در نگاه کارشناسان و متخصصان، بسیار جدی است و مراقب هستند که این دو واژه را به جای یکدیگر بهکار نبرند.
البته ماجرا در حد یک حساسیت از جنس ادبیات نیست؛ بلکه توجه به فرق مشکل و مسئله باعث میشود که مهارت ما در تصمیم گیری و حل مسئله افزایش پیدا کند.
مشکل با مسئله چه تفاوتی دارد؟ پیش از هر چیز، اجازه بدهید بر این نکته تأکید کنیم که مشکل را تقریباً میتوان با واژهی انگلیسی trouble همارز گرفت. در مقابل، مسئله بیشتر به واژهی انگلیسی Problem نزدیک است.
چند نکتهی زیر میتوانند تعریف مشکل و نیز تفاوت مشکل و مسئله را بهتر بیان کنند (+/+/+):
تفاوت مشکل و مسئله مشکل یک قضاوتِ حسی است؛ اینکه یک جای کار میلنگد و چیزی در جایی آنچنانکه باید باشد نیست (اما چه چیزی؟ در کجا؟ چرا؟ اینها را نمیدانیم).
مشکل میتواند یک نارضایتی، ناراحتی، نگرانی و یک وضعیت نامطلوب باشد؛ اما آنقدر مبهم که نمیتوان آن را توضیح داد و ت..
نخستین ویرایش کتاب مهارت حل مسئله نوشتهی اس. یان رابرتسون (S. Ian Robertson) در سال ۲۰۰۱ منتشر شد.
ویرایش دوم این کتاب – که ساختار متن آن بهتر و محتوای آن بهروز شده بود – پانزده سال بعد با عنوان حل مسئله از منظر عصبشناسی و دانش شناختی به بازار عرضه شد و هماکنون یکی از منابع معتبر و ارزشمند در بحث جنبههای ذهنی و شناختی مهارت تصمیم گیری محسوب میشود (Problem Solving: Perspectives from Cognition and Neuroscience).
البته کتاب رابرتسون، کتاب نسبتاً پیچیدهای است و احتمالاً برای خوانندهای که صرفاً قصد دارد مهارت حل مسئله خود را بهبود دهد، گزینهی مناسبی محسوب نمیشود.
اما نکات و اشارههای مهمی در این کتاب درباره مهارت حل مسئله وجود دارد که گهگاه در درسهای تصمیم گیری و حل مسئله متمم، ناگزیریم به آن ارجاع دهیم و به همین علت، این معرفی کوتاه را برای آن تنظیم کردهایم.
همچنین اگر دوستی قصد داشته باشد یک دورهی معتبر و قوی در زمینهی آموزش مهارت حل مسئله طراحی کند، پیشنهاد ما این است که کتاب مهارت حل مسئله نوشتهی رابرتسون را حتماً در ردیف منابع مورد بررسی خود قرار دهد.
موضوعات مطرح..
میدانید که در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
اغلب این جملهها، میتوانند یک تلنگر و نقطهی شروع برای فکر کردن باشند.
به همین علت، معمولاً برخی از این جملهها را در قالب دعوت به گفتگو به بحث میگذاریم تا فرصت بیشتری برای تبادلنظر دربارهی آنها فراهم شود.
جملهای که این بار انتخاب کردهایم، به نوعی به مسئله و مهارت حل مسئله مربوط است.
این جمله از ریچارد سال ورمن (Richard Saul Wurman) انتخاب شده که دو کتابِ اضطراب اطلاعاتی (Information Anxiety) و فهمِ فهمیدن (UnderstandingUnderstanding) او – با توجه به مباحث یادگیری و رسانه در متمم – میتوانند برای دوستان متممی بسیار جذاب باشند (فهمِ فهمیدن، در سال ۲۰۱۷ نوشته شده، اما اضطراب اطلاعاتی، کتابی قدیمی و کلاسیک و البته همچنان سرشار از ایدههای مفید و ارزشمند است).
با وجود توضیحاتی که دربارهی سال وُرمن مطرح کردیم، جملهی مورد نظرمان را میتوان مستقل از گوینده به بحث گذاشت:
گزارهای که سال ورمن مطرح کرده، مخالفان کمی دارد. در واقع حرف او، از آن جملههای زیباست که بسیاری از ما ممکن است در جای دیگری ..
پیش نیاز مطالعه درس هزینه فرصت
مطالعه درس مبادله (Trade-off) از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس بتوانند:
مفهوم هزینه فرصت (Opportunity Cost) را تعریف کنند. هزینه فرصت انتخابها و تصمیمهای خود را برآورد کنند. تفاوت هزینه فرصت و Trade-off را شرح دهند. فشار ذهنی هنگام مطالعه نیاز به مشارکت شما کسب و کار زندگی£ با وجودی که مفاهیم هزینه فرصت (Opportunity Cost) و مبادله (Trade-off) بسیار به یکدیگر نزدیک هستند، ماهیت آنها متفاوت است و لازم است هر یک از آنها را به خوبی بشناسیم و تفاوتشان با یکدیگر را نیز درک کنیم.
پیش از اینکه وارد بحثهای دقیقتر دربارهی هزینه فرصت بشویم، اجازه بدهید چند مثال فرضی را با هم مرور کنیم:
فردی را در نظر بگیرید که میخواهد صد میلیون تومان از دارایی خود را به سکهی طلا تبدیل کند. اگر به هر علت، از خریدن سکهی طلا منصرف شود یا نتواند این کار را انجام دهد، دومین گزینهی او برای استفاده از این صد میلیون تومان چه خواهد بود؟ یکی از دوستانتان که سالها در خارج از کشور زندگی میکند، برای مدت کوتاهی به ایران آمده و صرفاً یک مرتبه فرصت دارید..
پیش نیاز مطالعه درس ریلکس کردن مسئله
مطالعهی درس تعریف مسئله از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس:
بتوانند مفهوم ریلکس کردن یک مسئله را توضیح دهند. بهخاطر بسپارند که یکی از عوامل محدود شدن خلاقیت این است که ما به سراغ ریلکس کردن مسئله نمیرویم. در حل مسائل خود، بین قیدهای واقعی و قیدهای فرضی تفاوت قائل شوند و بتوانند این دو را از یکدیگر تفکیک کنند. فشار ذهنی هنگام مطالعه نیاز به مشارکت شما کسب و کار زندگی£ تا لحظهی آخرِ انتشار این درس، هنوز تردید داشتیم که آیا ریلکس کردن عبارت است و بهتر نیست از عبارتهای رایج مانند حذف و تسهیل قیود استفاده کنیم؟
اما در نهایت چون دیدیم هر دو عبارت به هر حال، فارسی نیستند و ریلکس شدن و ریلکس بودن و ریلکس کردن در زبان فارسی نیز رایج است؛ همچنین به خاطر اینکه اصل موضوع و اطمینان از محقق شدن اهداف درس بسیار مهمتر از بازی بر سر واژهها بود، تصمیم گرفتیم این عنوان را برای درس در نظر بگیریم.
اصطلاح ریلکس کردن معادله و مسئله پس از سایر علوم، در ریاضیات رواج داشته است.
هوش مصنوعی، دانش دیگری بود که به صورت گسترده از این تعبیر استفا..
وقتی با یک مشکل یا مسئله مواجه میشویم، طبیعی است که به راهحلهای پیش رو فکر میکنیم.
تقریباً هر آنچه در مهارت حل مسئله آموزش داده میشود، به نوعی به تقویت توانایی تشخیص گزینههای پیش رو مربوط است.
پس از اینکه راهحلهای پیش رو را فهرست کردیم، انتظار داریم دانش تصمیم گیری به ما کمک کند تا بهترین آنها را انتخاب کنیم.
جالب اینجاست که معمولاً دغدغهی اغلب ما، انتخاب بهترین گزینه است و کمتر به این سوال فکر میکنیم که: آیا تمام گزینههای پیش رو را به درستی میشناسم؟
در شرایطی که ارزش ریال در برابر دلار نوسان میکند، بسیاری از مردم این سوال را میپرسند: دوستانمان دلار خریدهاند. ما هم دلار بخریم؟ یا نخریم؟
با این سوال، دو گزینهی مشخص پیش روی ماست:
دلار بخریم دلار نخریم ممکن است بر اساس این دو گزینه، محاسبات بسیاری انجام دهیم و از افراد مختلف هم مشورت بگیریم و در نهایت یکی را انتخاب کنیم.
با این روش، ما فراموش میکنیم که دغدغهی اصلی ما، حفظ ارزش داراییها و کاهش ریسک آتی بوده است و گزینههایی که برای حفظ ارزش داراییها و کاهش ریسک آتی وجود دارد، بسیار بیشتر از دو گزینهی بالاست..