برنامه ریزی

Read more
  • آوریل 12, 2019
  • 0

هدف گذاری و برنامه ریزی، در ذهن و زندگی بسیاری از ما، نقش و جایگاه مشابهی دارد.
به این صورت که در ابتدای هفته، ماه، فصل یا سال، هدف‌هایی را تعیین می‌کنیم و برای رسیدن به آن‌ها، برنامه ریزی می‌کنیم.
اقدام‌هایی را هم در نظر می‌گیریم و بخش‌هایی از آن‌ها هم، عملی می‌شوند.
هفته، ماه، فصل یا سال، به پایان می‌رسند و ما هم به بخش‌هایی از هدف‌هایمان نرسیده‌ایم؛ بعضی از هدف‌ها هم در همان اوایل یا میانه‌ی راه رها شده‌اند.
معمولاً این وضعیت را به ضعف در انضباط شخصی یا رویدادهای پیش‌بینی‌نشده ربط می‌دهیم و در مقطع جدید، می‌کوشیم این بار، هدف گذاری بهتر و برنامه ریزی موفق‌تری داشته باشیم.
فرایند برنامه ریزی و هدف گذاری و تعقیب اهداف برای بسیاری از ما، چیزی شبیه نمودار زیر است:

این رویه، بسیار آشناست و شاید کمتر پیش آمده باشد که در درستی آن تردید کنیم. اما یک بخش مهم در آن نادیده گرفته شده که می‌تواند منشاء بسیاری از مشکلات و دردسرها و شکست‌های ما در برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری باشد: تحلیل علت دست نیافتن به اهداف.
چرا به بخشی از اهداف خود نرسیدید؟ شاید اصطلاح AAR یا After Action Review را شنیده ب..

Read more
  • فوریه 9, 2019
  • 0

پیش از این، هنگام صحبت درباره‌ی مدیریت زمان به این نکته اشاره کردیم که مشکلات ما در برنامه ریزی و هدف گذاری و مدیریت بهینه‌ی زمان، می‌توانند ریشه‌های متنوعی داشته باشند.
بنابراین، هیچ‌وقت نمی‌توان گفت یک راهکار یا تکنیک برنامه ریزی و مدیریت زمان، می‌تواند برای همه مفید باشد.
تکنیکی که در این درس می‌خواهیم مطرح کنیم، برای کسانی مفید است که:
برنامه‌ی خود را بیشتر از ظرفیت‌شان پُر می‌کنند کارهایی که برای دیگران انجام می‌دهند و قرارهایی که با دوست و آشنا و همکار دارند، بخش قابل توجهی از زمان‌شان را به خود اختصاص می‌دهد اگر شما هم از جمله‌ی کسانی هستید که در ابتدای روز یا هفته، می‌بینید که حجم کارهای آن هفته‌ی شما، بیشتر از ظرفیت‌تان است؛ این تکنیک ممکن است برایتان مفید باشد.
فرض می‌کنیم نه گفتن را بلدید بخشی از مشکلات ما در برنامه ریزی و مدیریت زمان، ناشی از این است که در مهارت نه گفتن ضعیف هستیم. به این معنا که در عین تراکم و فشار کارها، باز هم نمی‌توانیم به درخواست‌ها و انتظارات دیگران، نه بگوییم و به همین علت، اغلب می‌بینیم که فرصت و ظرفیت‌مان، برای انجام آن‌چه به دیگران متعهد شده‌ا..

Read more
  • سپتامبر 28, 2018
  • 0

اصطلاح مهارت های فردی (Personal Skills) از جمله اصطلاحات رایج دهه‌های اخیر است.
در ابتدا به این خاطر در این اصطلاح از واژه‌ی فردی استفاده می‌شود که آن را از مهارت های سازمانی (Organizational Skills) جدا کنند.
مهارت‌های سازمانی شامل مهارت‌هایی فرض می‌شد که برای تمرین و به‌کارگیری آن‌ها باید بستر سازمانی یا لااقل فضای همکاری و تعامل جمعی فراهم باشد.
به عنوان مثال، مهارت‌های تفویض اختیار، کار تیمی و نیز گزارش نویسی، از جمله مهارت‌هایی هستند در نگاه نخست، احساس می‌کنیم برای فضای سازمانی و محیط کسب و کار مفیدند.
از سوی دیگر، جنبه‌ی فردیِ مهارت‌هایی مانند خوش‌نویسی، نواختن ساز، فن بیان و تسلط کلامی، در نخستین نگاه، بیشتر به چشم می‌آید.
اما امروزه به تدریج، مرز میان مهارتهای فردی و مهارتهای سازمانی مبهم‌تر می‌شود.
افزایش پیچیدگی و کاهش‌ پیش‌بینی‌پذیری زندگی، تنوع سبک های زندگی قابل تصور، در هم آمیختگی کار و زندگی شخصی، رونق کارآفرینی و رواج فرهنگ برخاسته از استارت آپ و ده‌ها عامل دیگر از این دست، باعث شده که دسته بندی مهارتها بر اساس قلمرو آن‌ها (فردی و سازمانی) دیگر چندان کارآمد نباشد…