اگر رمان دنیای سوفی نوشتهی یوستین گردر را خوانده باشید و بخواهید مشابهی برای آن در دانش سیاست و مکاتب سیاسی پیدا کنید، احتمالاً یکی از بهترین گزینههای شما، کتاب روشنگری شگفت انگیز پروفسور کاریتا (The Curious Enlightenment of Professor Karita) نوشتهی استیون لوکس (Steven Lukes) خواهد بود.
اما یک تفاوت میان گردر و لوکس وجود دارد. گردر سابقهی تدریس دانشگاهی ندارد و پیش از اینکه شهرتِ جهانی خود را به دست بیاورد، به معلمی در دبیرستان اشتغال داشته است. بنابراین نویسنده بودن او بر جایگاه علمیاش میچربد.
این در حالی است که استیون لوکس پروفسور و نظریهپرداز علوم سیاسی است و نام او را در کتابهای مرجع متعددی میبینید. ضمن اینکه در زمینهی قدرت یک نظریهپرداز شناختهشده است و مدلی که در تقسیمبندی سهگانهی قدرت ارائه کرده، در دانشگاههای جهان تدریس میشود (+).
میتوان گفت که در مورد لوکس، جنبهی تسلط علمی و جایگاه دانشگاهی بر قدرت نویسندگی میچربد. البته این به آن معنا نیست که کتاب او ضعیف است، اما قضاوت متمم این است که قدرت گردر در روایت داستانی بیشتر از اوست.
پروفسور کاریتا کیست؟
شخصیت اول داستان لوکس، یک استاد دانشگاه به نام پروفسور کاریتا است.
پروفسور کاریتا عمری را در مسیر مطالعهی فلسفهی سیاسی گذرانده و دیگر شور و شوق سیاسی جوانان را ندارد. او به «تعبیر و تفسیر جهان» راضی است و رویای «تغییر جهان» را در سر نمیپروراند. همچنین از نگاه مطلق و پر شور جوانی فاصله گرفته است. چنانکه میگوید:
تقسیم و تقابلهای دوگانهی ساده را باید با احتیاط و تردید نگریست.
راههای مختلف و غیرهمگرایی برای منطقی بودن وجود دارد.
اندیشههای بدترین دشمنان را هم باید جدی گرفت.
ارزش دارد که وقت خود را برای توضیح و تبیین اندیشههایی که جهان را تغییر دادهاند صرف کنیم.
کاریتا دلباختهی عصر روشنگری (هفدهم و هجدهم میلادی و پس از قرون وسطی) است و هر شب وقت شام، در خیال خود با دانشمندان و اندیشمندان آن دوره بحث و گفتگو میکند.
تخصص دانشگاهی کاریتا هم عصر روشنگری است و آراء فیلسوفان و اندیشمندان آن دوره را تدریس میکند. دورهای که کاریتا معتقد است نقش مهمی در شکلگیری اندیشههای سیاسی و اجتماعی دوران معاصر داشته است.
او در نظام آباد (Militaria) زندگی میکند. جایی که قدرت و سیاست و اقتصاد در اختیار نظامیان است:
«چرا بازداشتم میکنید؟»
… هر چه باشد چرا نباید او را دستگیر میکردند؟ و چرا باید دلیلی برای دستگیریاش در کار باشد؟
در این روزها در نظامآباد، نظامیان نیازی به دلیل نداشتند.
این فضای خشک را بارها به شکلهای مختلف در طول داستان تجربه میکنیم:
بدترین واقعه در زمان بازداشت پروفسور نیکولاس کاریتا این بود که عینکش را شکستند و له کردند.
… آنها با تضعیف نگاه و سلطهی او بر پدیدارها، سلطهی خود را بر واقعیت، اثبات و تقویت کردند.
… با توجه به سرنوشت دوستانش، با ناراحتی میدانست که روزهای آزادی برای او کمکم به آخر میرسد. اما سعی نکرده بود مخفی شود. او همیشه از دخالت در امور سیاسی اجتناب میکرد.
خودش را یک محقق، متخصص تاریخ اندیشهها و یک فیلسوف میدانست و بنابراین فکر میکرد یا امیدوار بود که آدم مهمی به شمار نمیرود.
خوشبینی و بدبینی
در همان اوایل میفهمیم که در نظامآباد، نبردی میان خوشبینی و بدبینی در جریان است: خوشبینی و بدبینی به ذات و طبیعت انسان.
خوشبینها – که متفکرانی مانند کاریتا بودند – فکر میکردند که اگر تصمیمگیری، قدرت و سرنوشت مردم به دست مردم سپرده شود، به تدریج همه چیز بهبود پیدا میکند.
اما بدبینها – که قدرت را در اختیار داشتند – معتقد بودند که انسانها آمادگی بسیاری برای فساد و خطا و گناه دارند و این قدرت نظامی است که میتواند آنها را از اشتباه و خطا حفظ کرده و قوام و دوام جامعه را به همراه بیاورد.
برای مسئولان نظامآباد بسیار مهم بود که اساتید دانشگاه هم به ترویج بدبینی کمک کنند و اتفاقاً به همین علت است که کاریتا در همان اوایل داستان، از زندان سر در میآورد.
در زندان یکی از نخستین حرفهایی که میشنود این است: «میخواهیم عینک تازهای برایتان تهیه کنیم. بعد مطمئنیم که اوضاع را از دید ما میبینید.»
مقایسهی سه مکتب
داستان کاریتا پیچیدگیها و جزئیات فراوانی دارد.
اما شالودهی اصلی ماجرا این است که او این فرصت را پیدا میکند که سه نوع حاکمیت را تجربه کند.
نوع اول را در نظامآباد میبیند.
دومین نوع را در کشوری به نام منفعتآباد (Utilitaria) تجربه میکند؛ جایی که همه چیز بر مبنای منفعت و بیشینهسازی منفعت برای اکثریت است.
سومین نوع را هم در جماعتآباد (Communitaria) میبیند و لمس میکند.
استیون لوکس چنانکه در مقدمهی کتاب میگوید، تصویری کاریکاتوری از هر سه مکتب فکری ارائه کرده است. بنابراین نقاط قوت و ضعف را به شکلی متوازن ارائه نکرده و بیشتر خواسته به ما بیاموزد که هیچیک از این مکاتب، بینقص نیستند.
او به دانشجویانی که این کتاب را – به اعتبار لوکس – به عنوان منبع و مرجع دانشگاهی خود انتخاب میکنند میگوید که بهخاطر داشته باشید که من مقید به حفظ جانب انصاف نبودهام؛ چون هدفم، نشان دادن ضعفها [و ترغیب شما برای یافتن راههای بهبود] بوده است:
داستان پروفسور کاریتا نوعی طنز ضد آرمانشهری است و قصد ندارد جانب انصاف را دربارهی موضوع بحث، رعایت کند.
کشورهایی که او در سفرش میبیند کاریکاتور هستند. کاریکاتور موفق کاریکاتوری است که بر زنندهترین و آسیبپذیرترین موضوعات تأکید میکند.
چند جمله دربارهی فایده آباد
کتاب روشنگری شگفت انگیز پروفسور کاریتا، ظرایف و جزئیات بسیاری دارد و نمیتوان در شرحی مختصر، به همهی جوانب آن پرداخت. بنابراین به سبک همیشگیمان در پاراگراف فارسی متمم، به نقل چند جمله اکتفا کرده و شما را دعوت میکنیم تا در صورتی که به این موضوع علاقه دارید، کتاب را تهیه کرده و به صورت کامل بخوانید:
فایدهآباد [کشوری که حاکمانش به اصالت فایده و سودگرایی باور دارند] از هر نظر سرزمین مناسب و نویدبخشی بهنظر میرسید.
به کشوری میرفت که همهی توانش را به فایده و رفاه اختصاص داده و صرفاً به آینده توجه داشت.
شعار ملی فایدهآباد چنین بود: «بیشترین شادکامی برای بیشترین افراد!»
[در هواپیما] نیکولاس خودش را دکتر پانگولاس، استاد و فیلسوف معرفی کرد که برای اولین بار به فایدهآباد سفر میکند.
زن گفت نامش استلا یارداستیک است. او یک دیپلمات فایدهآبادی بود که برای کاری به نظامآباد سفر کرده بود.
نیکولاس دربارهی آمار و ارقام روی صفحهی کامپیوترش از او پرسید و جواب او برایش بسیار جالب بود.
زن در جواب گفت: «امور مهاجرتی. بسیاری از مردم نظامآباد میکوشند به فایدهآباد بروند و اغلب از سر ناامیدی و درماندگی حاضرند دست به هر کاری بزنند. البته معمولاً تقاضای پناهندگی سیاسی میکنند. اما در بیشتر موارد این فقط بهانهای است برای پنهان کردن دلیلی اصلی و واقعیت کارشان. من باید محاسبه و ارزیابی کنم کدام گروه از آنها میتوانند کمک قابلتوجهی برای رفاه همگان محسوب شوند و بیشترین فایده را داشته باشند. این کارِ بسیار دشواری است.»
… نیکولاس پرسید: «آیا این رفاه همگان شام حال آن مردم مأیوس و درماندهی نظامآبادی و رفاهشان نمیشود؟»
زن با لبخندی که هم میتوانست متکبرانه و هم محبتآمیز باشد گفت: «مهارتهای ما در فنون محاسبات، پیشرفت فوقالعادهای داشته. اما هنوز زمانی نرسیده که بتوانیم همهی دنیا را در محاسباتمان لحاظ کنیم. متأسفانه تا آن زمان باید همهی توجه خودمان را بر پیامدهای سیاستهای فایدهآبادی برای مردم فایدهآباد متمرکز کنیم.»
توضیح پایانی اینکه کتاب روشنگری پروفسور کاریتا توسط مانی صالحی علامه به فارسی ترجمه شده و به همت #نشر نیلوفر به بازار عرضه شده است. ترجمه را نمیتوان عالی دانست. اما روی هم رفته، خواندن آن دشوار نیست و میتوانید تا حد خوبی با نویسنده همراه شوید.
[ لینک مرتبط: خرید کتاب روشنگری پروفسور کاریتا (شهر کتاب آنلاین) ]
مطالب مرتبط
معرفی کتابهای مدیریتی (مرور، نقد، خلاصه کتاب)
پاراگراف فارسی – پاراگراف های منتخب کتابها
معرفی کتابهای روانشناسی (مرور، نقد، خلاصه کتاب)
کتابخوانی و توصیههایی درباره آن
آشنایی با نویسندگان و دانشمندان مدیریت و اقتصاد و روانشناسی
پیشنهاد عضویت در متمم
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
ثبتنام به عنوان کاربر آزاد متمم
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام
نوشته جملاتی از کتاب روشنگری شگفت انگیز پروفسور کاریتا | استیون لوکس اولین بار در متمم. پدیدار شد.