ویلیام گلاسر (William Glasser) و کارها و کتابهایش را میتوان جزیرهای در دنیای روانشناسان و روانپزشکان دانست.
او که خود درسخواندهی روانپزشکی است، از منتقدان جدی روانپزشکی و الگوهای رایج درمان با دارو توسط روانپزشکان است.
گلاسر همچنین معتقد است روانپزشکان با فاصله گرفتن از الگوهای درمان مبتنی بر مشاوره و تأکید بر درمان شیمیایی از درمان ریشهای بیماریها فرار کرده و صرفاً به مدیریت عوارض بیماریها میپردازند.
طبیعتاً میتوانید حدس بزنید وقتی فردی، بخش عمدهای از جامعهی حرفهای را که خود به آن تعلق دارد، نقد و نفی میکند، جامعهی حرفهای هم به او روی خوش نشان نمیدهد.
ویلیام گلاسر و تئوری انتخاب
گلاسر از سال ۱۹۶۲ با نوشتن مقالههای جدی، دیدگاههای خود را در زمینهی مشاوره، روانشناسی و روانپزشکی مطرح کرد و تا سال ۲۰۱۳ که در ۸۸ سالگی فوت کرد، به نوشتن و آموزش ادامه داد.
معروفترین کتاب او، نظریه انتخاب یا Choice Theory نام دارد که به شهرتی جهانی دست یافته است. سایر کتابها و مقالههایش هم که قبل از این کتاب یا پس از آن نوشته شدهاند، از نظر مفهوم و پیام، به بحث تئوری انتخاب بسیار نزدیک هستند.
این نزدیکی در حدی است که تقریباً هر یک از مقالهها و نوشتههای او را به انتهای کتاب تئوری انتخاب اضافه کنید، باز هم ناهماهنگی چندانی در کلیت کتاب به وجود نخواهد آمد و احساس میکنید که هنوز، پیوستگی کافی بین مطالب وجود دارد.
ویلیام گلاسر در فصل چهارم کتاب نظریه انتخاب با عنوان Total Behavior یا رفتار کلی بر این نکته تأکید دارد که:
تقریباً همهی رفتارهای مهم ما از جنس انتخاب هستند.
در اینجا واژهی رفتار، صرفاً در ساختن و مدیریت رابطهها، تصمیمهای روزمره و انتخابهایی که آشکارا و آگاهانه انجام میدهیم خلاصه نمیشود.
حتی افسردگی یا اندوه هم یک رفتار انتخابی هستند؛ رفتاری که هر چند ناآگاهانه، اما بر اساس تحلیل منافع و دستاوردها و هزینهها، اتخاذ و انتخاب میشود.
به همین علت، افسردگی کردن در مقایسه با اصطلاح افسرده بودن، دقیقتر است.
گلاسر در همهجای کتاب خود و نیز در آموزشها، مقالات و مصاحبهها، تأکید میکند که ما انسانها، معمولاً سهم انتخابهای خود را ناچیز میشماریم و حتی نادیده میگیریم (درسی که ما تحت عنوان جبر محیطی پنهان در گفتگوها در متمم مطرح کردهایم، بسیار به این بحث ویلیام گلاسر نزدیک است).
حتی مروری کوتاه بر نوشتهها و حرفهای گلاسر نشان میدهد که مبنای کلی نظریه انتخاب بر بحث مرکز کنترل درونی استوار است.
خود گلاسر هم در یکی از مصاحبههایش توضیح میدهد که: «همهی نظریه انتخاب در مرکز کنترل درونی خلاصه نمیشود، اما بخش قابلتوجهی از نظریه انتخاب، به درونی شدن مرکز کنترل توجه دارد.»
[ درس مرتبط: مرکز کنترل درونی چیست؟ ]
گلاسر حتی در کتاب واقعیت درمانی (Reality Therapy) نظریهی خودش را نظریه کنترل نامید و بعدها بود که نام نظریهاش را به نظریه انتخاب تغییر داد.
رابطههای نزدیک و شادمانی
گلاسر در تئوری انتخاب، توجه ویژهای به بحث رابطه های نزدیک و نیز شادمانی انسانها دارد.
افزایش رضایت، بهبود کیفیت روابط و نیز افزایش شادمانی و مسئولیت پذیری انسانها از جمله کلیدواژههایی هستند که بهصورت گسترده در نوشتهها و تحلیلهای او به چشم میخورند.
او انسان را بیش از هر چیز، موجودی اجتماعی میداند که به عشق و وابستگی نیاز دارد و پس از نیاز به زندهماندن و بقا به عنوان پایهایترین نیاز انسان، تعلقات و روابط شخصی، مهمترین عامل شادی و ناشادی ما محسوب میشوند.
گلاسر معتقد است که در بلندمدت، تنها مشکل جدی که میتواند در زندگی انسان وجود داشته باشد و باقی بماند، مشکل «رابطه» است: رابطه با دوستان، نزدیکان، شغل و محیط اطراف.
به همین علت، اگر انسانها میخواهند زندگی سالمتری داشته باشند، باید برای مدیریت و بهبود روابط خود وقت بگذارند.
سلامت روانی و بیماری روانی
یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای الگوی فکری ویلیام گلاسر، نگاهش به بحث بیماریهای روانی است.
او سهم تعادل شیمیایی بدن و ژنتیک را در بیماریهای انسان، بسیار ناچیز میشمارد (جز در مواردی استثنایی مانند پارکینسون و آلزایمر). همچنین الگوهایی مثل DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) را اصلاً جدی نمیگیرد.
گلاسر تأکید دارد که باید به جای درمانبیماری های روانی به بهبود و ارتقاء سلامت روانی توجه کنیم.
این حرفها البته در میان روانشناسان و روانپزشکان تازه نیست و روانشناسی مثبت گرا و کسانی مانند مارتین سلیگمن و کریستوفر پترسون بارها به این بحث پرداختهاند.
اما از آنجا که پشتوانهی علمی گلاسر به اندازهی پشتوانهی علمی امثال پترسون و سلیگمن نیست؛ و نیز اینکه حرفهایش بیشتر بر تجربهی تعامل او با بیمارانش استوار است؛ و البته لحن تند و قطعیتی که در نوشتهها و حرفهایش بهکار میگیرد، مورد استقبال جامعهی روانشناسان و روانپزشکان قرار نگرفته است.
او در یکی از کتابهایش با عنوانِ اخطار: روانپزشکی میتواند برای سلامت ذهنی شما مضر باشد، این نوع دیدگاههایش را به شکلی جدیتر و ساختاریافتهتر مطرح کرده است (+).
طبیعتاً انتقادها نیز بر این کتاب او، جدیتر از سایر کتابهایش است. در حدی که کریستوفر وایت در مقالهای که به نقد این کتاب اختصاص داده چنین میگوید (+):
دکتر گلاسر، تمام فعالان حرفهی روانپزشکی را شارلاتانهایی معرفی میکند که توسط نسل قبل [معلمان و اساتیدشان] شستشوی مغزی داده شدهاند یا حداقل اینکه میکوشند بسیاری از بیماریهای روانی مراجعانشان را به عنوان بیماریهایی با ریشهی فیزیولوژیک معرفی کنند.
مفید و موثر، اما جزیرهای
اگر بخواهید جمعبندی متمم را دربارهی کارهای گلاسر بدانید، باید بگوییم که صرفنظر از برخی مواضع او که با قطعیت بالایی اظهار کرده است (مثل اصرار بر راهکار غیرشیمیایی برای بسیاری از بیماریها و جدی نگرفتن روانپزشکی به عنوان یک علم با دستاوردهای ارزشمند)، نکات ارزشمند فراوانی در کتابها گلاسر وجود دارد.
نکاتی که در موارد فراوان، با منطق و تجربه هم جور درمیآید و اگر چنین نبود، کتابهای گلاسر سالها در سراسر جهان، با علاقه مطالعه نمیشد و مراکز متعدد با تکیه بر آموزشهای گلاسر شکل نمیگرفتند و خوانندگان، کتابهایش را به یکدیگر توصیه نمیکردند.
اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که گلاسر، هرگز نکوشید دیدگاهها و حرفهای خود را با سایر تلاشهای دانشمندان در این حوزه، یکپارچه کند.
در تمام کتاب نظریه انتخاب، جز در موارد انگشتشمار و آنهم در موضوعات فرعی، تقریباً هیچ رفرنس و ارجاعی به کار هیچ فرد دیگری نمیبینید و با نوعی خاطرهنگاری تحلیلی روبرو هستید. سبکی که شما را به یاد کتابهای فروید و یونگ میاندازد (البته بیآنکه قدرت و جایگاه گلاسر با آن دو قابل قیاس باشد).
شاید به همین علت باشد که با وجود کارهای بزرگ و ارزشمند گلاسر، در بسیاری از کتابهای مطرحی که به نظریههای شخصیت شناسی و نیز دانشمندان مطرح در تحلیل انگیزه و رفتار انسانها میپردازند، نامی از گلاسر نمیبینیم (از جمله در کتاب نظریه های شخصیت شولتز یا کتاب نظریه های شخصیت شناسی اِوِن یا کتاب شخصیت انگلر).
این در حالی است که گلاسر هم مدلی برای مولفههای انگیزههای انسانی ارائه داده و شاید انتظار میرفت نام او را حتی در حد یک اشاره ببینیم و بخوانیم.
برخی از کتابهای ویلیام گلاسر
نظریه انتخاب (Choice Theory) واقعیت درمانی (Reality Therapy) اعتیاد مثبت (Positive Addiction) نظریه انتخاب در کلاس درس (Choice Theory in Classroom) مدارس بدون شکست (Schools Without Failure)
توضیح: این درس صرفاً به معرفی گلاسر اختصاص داشت و ما در درسهای دیگر، بیشتر با نظریه انتخاب او آشنا خواهیم شد.
با توجه به اینکه مطالبی که در وب دربارهی گلاسر وجود دارد، با یک جستجوی ساده برای همهی دوستان قابل دسترسی است؛ پیشنهاد میکنیم از تکرار آنچه هماکنون هم در اینترنت وجود دارد پرهیز کنید و صرفاً اگر در مطالعهی کتابهای گلاسر یا دیگر کتابهای مربوط به نظریه انتخاب، به نکتهای برخورد کردهاید یا مفهومی در ذهنتان شکل گرفته، آنها را با اشاره به نام کتاب مطرح کنید.
مطالب مرتبط
معرفی کتابهای مدیریتی
پاراگراف فارسی
معرفی کتابهای روانشناسی
کتابخوانی و توصیههایی درباره آن
دانشمندان کلاسیک مدیریت و اقتصاد و روانشناسی
پیشنهاد عضویت در متمم
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
ثبتنام به عنوان کاربر آزاد متمم
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
دوره MBA
فنون مذاکره | تصمیم گیری
تحلیل رفتار متقابل | پرورش تسلط کلامی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام سری مطالب حوزه شخصیت شناسی
The post ویلیام گلاسر و تئوری انتخاب appeared first on متمم.