مدیریت زمان

Read more
  • آوریل 22, 2019
  • 0

ما در پیام اختصاصی متمم هر روز جمله‌ی کوتاهی را برای شما نمایش می‌دهیم و بارها تأکید کرده‌ایم که این جمله‌ها، نه یک توصیه‌ی قطعی هستند و نه گزاره‌ای علمی؛ بلکه بیشتر جرقه‌ای هستند تا درباره‌ی یک موضوع کمی فکر کنیم و بیندیشیم.
دعوت به گفتگو فضایی است که در متمم برای بحث و گفتگو درباره‌ی این جمله‌های کوتاه در نظر گرفته‌ایم.
این‌بار می‌خواهیم به سراغ جمله‌ای از مارشال گلداسمیت (Marshal Goldsmith) برویم. کسی که پس از چند سال تدریس مدیریت در دانشگاه، دهه‌های اخیر را به نوشتن کتاب‌های عمومی‌تر اختصاص داده است (بهتر است نام او به صورت گلدسمیت نوشته شود، اما بر اساس خط مشی نگارش نام نویسندگان، ما از شکل گلداسمیت استفاده می‌کنیم).

گلداسمیت سعی دارد از دوقطبی‌های رایج (که هر یک از ما را به یکی از دو سمت طیف نسبت می‌دهند) فاصله بگیرد و تأکید کند که دو‌قطبی‌هایی مانند مدیر و کارمند، رهبر و پیرو، منظم و نامنظم، خلاق و مقلد، دستوردهنده و مجری و مانند این‌ها، همیشه یک مدل مفید نیستند.
یک راه دیگر نگاه به خود این است که فرض کنیم هر دو قطب (یا به تعبیر او دو شخصیت) درون ما زندگی می‌کنند و وظیفه‌ی ..

Read more
  • فوریه 23, 2019
  • 0

مدیریت زمان برای منظم شدن کارها و انجام مهمترین آنها بسیار لازم و اساسی است. زمان از مهمترین داشته های ما انسانهاست که اکثرا به خوبی از آن استفاده نمی کنیم.
شاید این جمله را بارها گفته و یا شنید باشید: وقت ندارم!
کسانی که همیشه به هیچ کاری نمیرسند و زمان کم می آورند، و دچار استرس و نگرانی می شوند، افرادی هستند که مدیریت زمان را به درستی به دست نگرفته اند. این امر سبب عدمموفقیت افراد در مهمترین اهداف زندگی می شود.
هر شخصی مسئولیت هایی دارد و رسالتی که برای انجام آن در این دنیا خلق شده است.
پس بهتر است تا زمان را از دست نداده ایم، مدیریت آنرا به دست بگیریم.
بخش هایی از کتاب مدیریت زمان : در زندگی ما همیشه افراد و کارهایی هستند که سارقان و راهزنان زمان ما می تونن باشن. همونطوری که یه فرد به هر دلیلی دست به سرقت اموال یا پول و داشته های دیگران می زنه، افراد یا کارهایی وجود دارند که وقت و زمان ما را به سرقت می برند و ما از آن غافلیم.
این واقعیت مثل گوشی های موبایل که ما بی هدف و سرگردان ساعت های زیادی رو صرف وب گردی، ارتباط در شبکه های اجتماعی و یا صحبت کردن طولانی با تلفن همراهمون با..

Read more
  • فوریه 12, 2019
  • 0

در این درس به اهمیت اولویت بندی کارها و همین‌طور ماتریس آیزنهاور (یا همان ماتریس اهمیت و فوریت استیون کاوی) می‌پردازیم.
اکثر ما این ماتریس را می‌شناسیم و روش اولویت بندی فعالیت ها به کمک آن را می‌دانیم. به همین خاطر، احتمالاً این درس برای شما حاوی نکات چندان تازه‌ای نیست و می‌توانید آن صرفاً نوعی تأکید و یادآوری در نظر بگیرید.£
مدیریت زمان برای بسیاری از ما، به معنای تلاش برای به دست آوردن زمان بیشتر است. به همین علت، زیاد پیش می‌آید که متراکم کار کردن یا کم‌خوابیدن و فعالیتهای متوالی بدون وقت تلف شده را به عنوان نشانه‌ای از توانایی در مدیریت زمان در نظر می‌گیریم.
در حالی که چه بسا، بسیاری از جلسات و فعالیت‌های ما، چندان ضروری نباشند؛ یا این‌که برنامه‌ها و اهداف مهم‌تری را در لابه‌لای همین روزمرگی‌های منظم و زمان‌بندی‌شده، به دست فراموشی سپرده باشیم.
اهمیت اولویت بندی کارها در مدیریت زمان برای این‌که انجام منظم فعالیت‌های کم‌فایده را با استفاده‌ی بهینه از زمان برای دستیابی به اهداف مهم اشتباه نگیریم، معمولاً بر این نکته تأکید می‌کنند که Task Management (مدیریت وظایف) بخش مهمی از Ti..

Read more
  • فوریه 9, 2019
  • 0

پیش از این، هنگام صحبت درباره‌ی مدیریت زمان به این نکته اشاره کردیم که مشکلات ما در برنامه ریزی و هدف گذاری و مدیریت بهینه‌ی زمان، می‌توانند ریشه‌های متنوعی داشته باشند.
بنابراین، هیچ‌وقت نمی‌توان گفت یک راهکار یا تکنیک برنامه ریزی و مدیریت زمان، می‌تواند برای همه مفید باشد.
تکنیکی که در این درس می‌خواهیم مطرح کنیم، برای کسانی مفید است که:
برنامه‌ی خود را بیشتر از ظرفیت‌شان پُر می‌کنند کارهایی که برای دیگران انجام می‌دهند و قرارهایی که با دوست و آشنا و همکار دارند، بخش قابل توجهی از زمان‌شان را به خود اختصاص می‌دهد اگر شما هم از جمله‌ی کسانی هستید که در ابتدای روز یا هفته، می‌بینید که حجم کارهای آن هفته‌ی شما، بیشتر از ظرفیت‌تان است؛ این تکنیک ممکن است برایتان مفید باشد.
فرض می‌کنیم نه گفتن را بلدید بخشی از مشکلات ما در برنامه ریزی و مدیریت زمان، ناشی از این است که در مهارت نه گفتن ضعیف هستیم. به این معنا که در عین تراکم و فشار کارها، باز هم نمی‌توانیم به درخواست‌ها و انتظارات دیگران، نه بگوییم و به همین علت، اغلب می‌بینیم که فرصت و ظرفیت‌مان، برای انجام آن‌چه به دیگران متعهد شده‌ا..

Read more
  • ژانویه 11, 2019
  • 0

احتمالاً شما هم با ما هم‌عقیده هستید که همه‌ی بحث مدیریت زمان و انضباط شخصی، این نیست که با استفاده از انواع #نرم افزارهای مدیریت زمان یا تنظیم چند چک لیست و جدول برنامه ریزی روزانه و هفتگی، همان کاری را که پیش از این انجام می‌دادیم، کمی منظم‌تر و دقیق‌تر انجام دهیم؛ گاهی باید به کلی انتخاب‌ها و عادت‌های خود را تغییر دهیم و با رفتارها و روش‌های تازه‌ای جایگزین کنیم.
شاید به همین علت، عادتهای رفتاری افراد موفق برای بسیاری از ما جالب است و با مراجعه به این عادتها، می‌کوشیم از آن‌ها برای اصلاح و بهبود سبک زندگی خود الهام بگیریم.
هم‌چنین می‌توان گفت یکی از علت‌های استقبال از زندگینامه افراد موفق، در کنار‌ آشنایی با مدل ذهنی آن‌ها، این است که بتوانیم از برنامه روزانه افراد موفق و عادتهای آن‌ها به عنوان الگویی برای برنامه ریزی روزانه خود استفاده کنیم و برنامه زندگی خود را نه فقط منظم‌تر، بلکه متحول کنیم.
اگر شما هم با آن‌چه تا این‌جا گفتیم، هم‌عقیده هستید، مطالعه‌ی کتاب آداب روزانه نوشته‌ی میسن کاری (Mason Currey) می‌تواند یک گزینه‌ی جذاب برایتان باشد.

میسن کاری در این کتاب، نگاهی متفاو..

Read more
  • دسامبر 31, 2018
  • 0

هر بحثی درباره‌ی مدیریت زمان، دیر یا زود به مسئله‌ی سستی، تنبلی و اهمال کاری هم کشیده می‌شود.
برای تعلل ورزیدن و اهمال کاری هم، مثل هر رفتار پیچیده‌ی دیگر، آن‌قدر ریشه‌های متنوع ذکر می‌شود که در نهایت نمی‌دانیم باید به سراغ کدام‌یک برویم و چگونه می‌توانیم آن را مدیریت کنیم.
عزت نفس پایین، ترس از خطا کردن، کمال طلبی، انگیزه نداشتن و ضعف در برنامه ریزی و انضباط شخصی، تنها نمونه‌هایی از ریشه‌های شناخته‌شده‌ی اهمال کاری هستند (+).
مستقل از این‌که تنبلی و اهمال کاری ما در چه عواملی ریشه دارد، سوال مهمی درباره‌ی اهمال کاری هست که حتماً شما هم بارها آن را از خودتان پرسیده‌اید:
کسی که احساس می‌کند گاهی تنبلی، سستی و اهمال کاری در رفتارش وجود دارد و در پی رفع این مشکل است، قاعدتاً از این رفتار لطمه دیده یا می‌داند که لطمه خواهد دید (اگر این را قبول نداشت، در پی کمرنگ کردن این عادت نبود).
وقتی کسی می‌داند که رفتاری به او لطمه می‌زند، چرا آن رفتار را انجام می‌دهد؟
مگر همین تبعات منفی برای ترک یک عادت و تغییر رفتار کافی نیست؟
اگر پاسخ این سوال را بدانیم، احتمالاً می‌توانیم اهمال کاری را به ..

Read more
  • اکتبر 28, 2018
  • 0

تفویض اختیار اصطلاح ظاهراً ساده‌ای است که در نگاه اول، ممکن است لایه‌های پیچیده و چالش‌های آن به چشم نیاید.
اما وقتی در محیط کار، می‌خواهیم با تفویض اختیار، زمان خود را آزاد کرده و به کارهای مهم‌تر بپردازیم، تازه متوجه می‌شویم که دردسرها و موانع فراوانی برای تفویض اختیار به کارکنان وجود دارد.
اگر از منظر مدیر به مسئله‌ی تفویض اختیار نگاه کنید، بخشی از چالش‌های آن را خواهید دید و اگر از زاویه‌ی کارمند به بررسی چالش های تفویض اختیار بپردازید، مشکلات و دردسرهای جدیدی به چشم‌تان خواهد آمد.
نمونه‌ای از چالش‌های تفویض اختیار از نگاه کارمند
در میان انواع گلایه‌هایی که کارمندان درباره‌ی سبک تفویض اختیار مدیران خود دارند، یکی از گلایه‌های رایج این است که مدیران، به جای تفویض اختیار به سراغ تفویض مسئولیت می‌روند.
مثلاً تمام جزئیات انجام کار را قدم به قدم دیکته می‌کنند، اما در نهایت مسئولیت کار را به کارمند تفویض می‌کنند.
مدیر تبلیغات یک شرکت را در نظر بگیرید که به کارشناس دپارتمان خود می‌‌گوید: ما باید در روزنامه تبلیغ داشته باشیم. مطمئن هستم که روز اول هفته مناسب‌ترین روز است و روزنامه‌ها..

Read more
  • سپتامبر 17, 2018
  • 0

وقتی نشریه‌ی قدیمی هارپرز (Harpers) حدود ۱۳۴ سال بعد از تأسیس، در سال ۱۹۸۴ تصمیم به تغییر ساختار گرفت، صفحه‌ای با عنوان Harper’s Index به صفحات آن اضافه شد.
این صفحه آن‌قدر طرفدار پیدا کرد که هنوز هم در نشریه‌ی هارپرز وجود دارد و در نسخه‌ی وب مجله هم می‌توانید بخش‌هایی از آن‌ را ببینید (Harper’s Index).
صفحه ساختار بسیار ساده‌ای داشت و در آن صرفاً مجموعه‌ای از آمارها ارائه شده بود.
نمونه صفحات هارپر
آمارهای هارپر در بسیاری از مواقع، درباره‌ی موضوعات بسیار ساده و دم دستی هستند و خیلی وقت‌ها، بر اساس بحث‌های روز دنیا انتخاب می‌شوند.
اما بدون اطلاع از تجربه‌ی هارپر، کمتر کسی فکر می‌کند انتشار آن‌ها بتواند مخاطب را جذب کند.
مثلاً این سوال‌ها را بخوانید:
آیا می‌دانید چند درصد خزندگانی که به خانه آورده می‌شوند تا به عنوان حیوان خانگی نگهداری شوند، در همان سال اول می‌میرند؟ سه چهارم. می‌دانید چند نفر از سربازان آمریکایی بوده‌اند که بیش از ۳۰ سال منتظر مانده‌اند تا مجروح شدن آن‌ها در جنگ و استفاده از مزایای مجروحین برای آن‌ها تأیید شود؟ ۲۲ نفر. می‌دانید از آن ۲۲ نفر، چند نفر بالای ۵۰ سا..

Read more
  • آگوست 18, 2018
  • 0

ما در پیام اختصاصی متمم، هر روز جمله‌ی کوتاهی را برای شما نمایش می‌دهیم.
پیوسته هم بر این نکته تأکید می‌کنیم که جمله‌های کوتاه را معمولاً نمی‌توان به عنوان توصیه‌ای قطعی یا گزاره‌ای مبتنی بر روش علمی یا حتی یک موضع‌گیری مشخص در نظر گرفت.
این نوع جمله‌ها، صرفاً تلنگری برای اندیشیدن، برای ساماندهی بهتر به دانسته‌ها و خاطرات، و گاه خلاصه کردن برخی مفاهیم و تجربه‌های ارزشمند هستند.
با توجه به اینکه در پیام اختصاصی امکان بحث و گفتگو وجود ندارد، مجموعه‌ای تحت عنوان دعوت به گفتگو را برای بحث، گفتگو، تمرین نوشتن و تبادل نظر میان دوستان عزیز متممی در نظر گرفته‌ایم.
این بار جمله‌ای از جان برانر (John Brunner) نویسنده‌ی انگلیسی را برای بحث و گفتگو انتخاب کرده‌ایم.
جمله‌ای که ظاهر آن بسیار ساده است، اما می‌تواند فرصت خوبی برای بحث و گفتگو ایجاد کند:

پیش از هر چیز، حتماً به خاطر داریم که ساختن این نوع تعبیر‌های عمیق‌نما با طعم و بوی فلسفه و حکمت، چندان دشوار نیست.
مثلاً می‌توانیم به سادگی به همین سبک، جمله‌های زیر را بسازیم و نام خودمان یا نویسنده‌ی مورد علاقه‌مان را زیر آن بنویسیم:
گاهی ا..