اثر آیکیا | دلبستگی به آن‌چه خود ساخته‌ایم

می‌دانیم که سال‌هاست روانشناسی رفتارگرا، جایگاه خود را به عنوان تنها نظریه‌ در بحث انگیزه و انگیزش از دست داده است.

البته این بدان معنی نیست که این نظریه، دیگر کاربرد ندارد. بلکه همه پذیرفته‌اند که روانشناسی رفتارگرا، صرفاً یکی از زوایای متعدد بحث پیچیده‌ی انگیزش را منعکس می‌کند و برای شناخت و تحلیل انگیزه – حداقل در انسان‌ها – باید ابزارهای دیگر را نیز به‌کار گرفت.

با این حال، هنوز هم در عمل،‌ نگاه رفتارگرایانه بر ذهن بسیاری از ما سایه انداخته است. به همین علت، معمولاً‌ هنگام صحبت از انگیزه، دو سوال زیر پُررنگ‌تر از پرسش‌های دیگر مطرح می‌شوند:

  • چه کار کنم که انگیزه‌ی بیشتری برای انجام کارِ … داشته باشم؟ (در مورد کارهای مثبت)
  • چه کار کنم که انگیزه‌ام برای انجام کارهای …. کاهش پیدا کند؟ (برای کارها و عادت‌های منفی)

می‌توان گفت اصرار بر تعیین تشویق و تنبیه و جایزه در نظر گرفتن نیز، از همین مسئله نشأت می‌گیرد که ما، ظاهراً می‌خواهیم «سگِ پاولوفِ درون‌مان» را با مکانیزم‌های رفتارگرایانه، تربیت کنیم.

مطلبی که از دن اریلی با عنوان افسانه سیزیف و کارهای پوچ مطرح کردیم، یکی دیگر از زوایای انگیزه‌های انسانی را نشان می‌داد: این‌که انجام کار بیهوده، می‌تواند انگیزه‌ی ما را کاهش دهد؛ حتی اگر پاداش مادی هم برای آن کار بیهوده در نظر گرفته شود.

این بار هم، به سراغ موضوع دیگری با نام اثر آیکیا (IKEA Effect) می‌رویم که دن اریلی در کنار همکارانش (مایکل نورتون و دنیل موکون) از دانشگاه هاروارد، به مطالعه‌ی آن پرداخته‌اند.

اریلی در کتاب پاداش خود، چند صفحه‌ای را به مرور این مقاله اختصاص داده است.

آیا شما هم، در زندگی شخصی خود یا محیط کار، مثال‌هایی از اثر آیکیا را تجربه کرده‌اید؟

یا بالعکس، آیا شرایطی را مشاهده و تجربه کرده‌اید که با در نظر نگرفتن این اثر، حس دلبستگی و انگیزه‌ی فردی، کاهش یافته باشد؟

سری مطالب حوزه انگیزش-و-هیجان

The post اثر آیکیا | دلبستگی به آن‌چه خود ساخته‌ایم appeared first on متمم.