افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف

برای دیدن یک فیلم دو ساعته، به چقدر زمان نیاز است؟

اگر اهل فیلم دیدن نباشید، احتمالاً می‌گویید: دو ساعت.

اما اگر تجربه‌ی دیدن فیلم‌های متنوع و پیگیری آثار کارگردانان مختلف را داشته باشید می‌دانید که این سوال پاسخ مشخصی ندارد.

علت این مسئله هم آن است که دیدنِ فیلم یک فعالیت فکری است و نه فعالیت فیزیکی.

تکنیک های افزایش سرعت یادگیری به اشتباه فرض می‌کنند یادگیری یک فعالیت فیزیکی است و نه فکری

ممکن است صرفاً چند دقیقه برای تماشای بخش‌هایی از یک فیلم وقت بگذارید یا فضای کلی آن را بدانید.

هم‌چنین احتمال دارد برای درک بهتر یک فیلم، مجبور شوید چند اثر دیگر از کارگردان آن را هم ببینید.

خواندن نقدهای یک فیلم هم، می‌تواند بخشی از فرایند مشاهده‌ی یک فیلم باشد.

ضمن این‌که می‌دانیم بسیاری از فیلم‌ها را باید چند بار ببینیم تا به خوبی بر فضا و پیام آن‌ها مسلط شویم.

علاوه بر همه‌ی این‌ها، گاهی باید چند روز یا چند هفته پس از مشاهده‌ی فیلم، به آن فکر کرد و با آن زندگی کرد.

وقتی کسی از شما می‌پرسد آیا آن فیلم را دیده‌ای؛ اصلاً دغدغه‌اش مدت زمانی که صرف دیدن فیلم کرده‌اید نیست؛ بلکه می‌خواهد بداند آیا تجربه‌ی آن فیلم، به بخشی از ذهن و ذهنیت شما تبدیل شده است یا نه.

جالب این‌جاست که اگر عبارتی مانند Learning Speed یا عبارات مشابه را در وب جستجو کنید، جز مجموعه‌ای از سایت‌های تجاری و بازاری، به چیزی نخواهید رسید.

اگر هم مقاله‌هایی علمی وجود دارند که به بررسی سرعت پرداخته‌اند، معمولاً هدف متفاوتی داشته‌اند. مثلاً خواسته‌اند اثر حواس‌پرتی ناشی از موبایل و سایر نویزهای محیطی را روی سرعت خواندن یا سرعت حفظ کردن اندازه‌ بگیرند و در چنین مواردی، موضوع مورد توجه اصلاً یادگیری نبوده است.

ضمن این‌که در هیچ‌یک از معیارها و شیوه‌های سنجش یادگیری، سرعت یادگیری مد نظر نیست؛ بلکه عمق و اثربخشی یادگیری به عنوان هدف، مورد توجه قرار می‌گیرد.

یادگیری با توصیف‌هایی مانند کاربردی، عمیق، مفید، مولد و مانند این‌ها همراه می‌شود و نه واژه‌هایی از جنس سرعت.

کافی است به عنوان یک نمونه به معیارهای یادگیری که بلوم تحت عنوان طبقه بندی بلوم مطرح می‌کند توجه کنید:

  • حفظ کردن
  • درک کردن
  • یادگیری کاربردی
  • تجزیه و تحلیل
  • توانایی ارزیابی و قضاوت
  • خلق و ترکیب

در هیچ‌یک از این اهداف، معیارِ زمانی نمی‌بینیم. ضمن این‌که وقتی آن‌ها را با یکدیگر ترکیب می‌کنیم، به مجموعه‌ی پیچیده‌ای می‌رسیم که از جنس یک ظرفیت و توانایی ذهنی است.

فرض کنید شما در تفکر استراتژیک، هوش هیجانی، تصمیم گیری یا هر مهارت کلیدی دیگر، به درکِ بالا یا توانایی تحلیلی و قدرت ارزیابی بالایی دست پیدا کرده‌اید.

هیچ‌کس از شما نخواهد پرسید که سرعت یادگیری شما چقدر بوده؛ بلکه صرفاً به حاصل یادگیری‌تان توجه می‌شود.

ضمن این‌که ممکن است تلاش شما برای افزایش سرعت در یک مرحله (مثلاً حفظ کردن)، روی کارایی‌تان در مرحله‌ای دیگر (مثلاً کاربردی کردن یا تجزیه و تحلیل) تأثیر منفی بگذارد.

به معلمان و سایت‌ها و کسانی که خود را کارشناس آموزش معرفی می‌کنند از تکنیک های یادگیری سریع تر و افزایش سرعت فراگیری و بالا بردن سرعت مطالعه و کتابخوانی حرف می‌زنند سر بزنید تا ببینید چیزی چندان فراتر از حفظ کردن سریع‌تر یا خط به خط خواندن یا نمره‌ی بهتر در امتحان نخواهند گفت.

این در حالی است که:

وقتی شما مثلاً برای یادگیری تفکر استراتژیک یا تفکر سیستمی یا تفکر نقادانه تلاش می‌کنید، در پی این نیستید که نمره‌ی بهتری در امتحان بگیرید یا درسی را کمی سریع‌تر بخوانید.

شما می‌خواهید در شرایطی که به این آموخته‌ها نیاز پیدا می‌کنید، با انتخاب‌ها و تصمیم‌ها و تحلیل‌های بهتر، سرنوشت زندگی و شغل خود را بهتر مدیریت کنید و شاید جلوی میلیون‌ها و میلیاردها تومان ضرر را بگیرید.

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری

The post افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف appeared first on متمم.