کاربرد هوش هیجانی در محیط کار و زندگی شخصی

وقتی بحث از آموزش هوش هیجانی است، معمولاً لازم نیست افراد را درباره‌ی اهمیت هوش هیجانی، متقاعد کنید.

تقریباً همه، حتی قبل از آشنایی با جزئیات هوش هیجانی، قانع هستند که هوش هیجانی مهم است و می‌تواند باعث افزایش کیفیت زندگی و نیز تسهیل پیشرفت و موفقیت شغلی شود.

از این منظر، شاید بتوان آموزش هوش هیجانی را به آموزش زبان انگلیسی تشبیه کرد:

اگر معلم بخواهد در سر کلاس زبان، درباره‌ی کاربرد زبان در کار و زندگی صحبت کند، دانشجوها عصبانی و دل‌گیر خواهند شد و احتمالاً خواهند گفت: «ما خودمان می‌دانسته‌ایم که زبان کجا و چگونه به درد می‌خورد که به این‌جا آمده‌ایم. بنابراین، صرفاً درس را ارائه کنید و به سراغ کاربردها نروید.»

با این حال، لطفاً اجازه بدهید بعد از تعریف هوش هیجانی به شکل دانشگاهی، اکنون به زبانی ساده‌تر، درباره هوش هیجانی در محیط کار و همین‌طور زندگی صحبت کنیم تا انتظار شما از یادگیری مباحث هوش هیجانی واقعی‌تر شود و دقیقاً بدانید که باید چه نوع دانش و مهارتی را جستجو کنید.

یادگیری مهارت های عاطفی – اجتماعی

پیش از هر چیز، باید بر این نکته تأکید کنیم که در ادبیات رسمی مدیریتی و گزارش‌ها و مستندات واحدهای مدیریت منابع انسانی گاهی اوقات از اصطلاح عمومی‌تر یادگیری مهارت‌های عاطفی – اجتماعی یا Social Emotional Learning (مخفف: SEL) استفاده می‌کنند (مجمع جهانی اقتصاد یا WEF نیز در گزارش‌های خود از اصطلاح SEL استفاده می‌کند).

بنابراین لازم است در بررسی‌ها و مطالعات خود به این نکته توجه داشته باشید.

به عنوان نمونه، شاید نمودار زیر از گزارش WEF برای شما جالب باشد (+):

اهمیت هوش عاطفی در شغل های مختلف

البته این اطلاعات بر اساس شرح شغل‌ها در سایت O*NET تنظیم شده، اما از آن‌جا که این سایت در بسیاری از نقاط جهان به عنوان منبع تدوین شرایط احراز شغل مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌توان آن را معتبر و قابل استناد در نظر گرفت.

هوش هیجانی یعنی دیدن و فهمیدن و به کارگرفتن هیجان‌ها

اگر بخواهیم هوش هیجانی را به زبان ساده تعریف کنیم، می‌توانیم چنین بگوییم:

هوش هیجانی، یعنی شناختنِ احساسات و هیجاناتِ خودم و دیگران و استفاده‌ی سازنده از این شناخت.

این تعریف با تصور عمومی از هوش هیجانی فاصله دارد:

ما معمولاً تصویری که از یک فرد با هوش هیجانی بالا در ذهن داریم، چنین است:

فردی خوش‌برخورد، اجتماعی، با اعتماد به نفس بالا و خوش‌بین به آینده.

حتی بسیاری از آزمون های هوش هیجانی هم، همین ویژگی‌ها را در ما می‌سنجند و به عنوان EQ اعلام می‌کنند.

در حالی که آن تعریف، الزاماً به این تصویر منجر نمی‌شود.

جان مایر که در کنار پیتر سالووی، نقش مهمی در توسعه هوش هیجانی داشته، در کتاب On Emotional Intelligence این نکته را به زیبایی بیان می‌کند:

لازم به تأکید است که پرسش‌های بالا، یک پرسشنامه رسمی سنجش هوش هیجانی نیستند که شما به دنبال کلید و تعداد مناسب پاسخ‌های مثبت و منفی بگردید.

اما نشانه‌هایی هستند که اگر تراکم آن‌ها در زندگی شما یا اطرافیان‌تان زیاد باشند، اولویت تلاش برای تقویت هوش هیجانی را افزایش می‌دهند.

اگر راحت هستید، می‌توانید بگویید که در چه شرایط و وضعیت‌هایی، حس کرده‌اید که به تقویت هوش هیجانی خود نیاز دارید؟

سری مطالب حوزه هوش هیجانی

The post کاربرد هوش هیجانی در محیط کار و زندگی شخصی appeared first on متمم.